جستجو
ورود کاربران
12 - کار


۱. در جلسات ۹۱ تا ۹۳ رساله عملیه در مورد "کار" و مفهموم آن در رساله عملیه بحث‌هایی صورت گرفت. در آنجا توضیح داده شد که "کار" در اینجا به معنی "عمل متناسب با هویت انسان" است که برامده از شخصیت و تقدیر اوست. تقدیر به معنی "مسیر و سرنوشتی که برآمده از انتخاب بنیادین" اوست و اگر رسالتی برای او تعریف شود نیز در همین راستاست. همچنان که نیرو‌ها و ابعاد وجودی و همه زیربناهای خصلتی فرد در این جهت همراه و مساعد است.

۲. "کار" در اینجا مفهومی فراتر از شغل و مشغولیت‌های اجتماعی و مفاهیم اجتماعی از این نوع دارد. "کار" ان جایگاه و اثر و وضعیتی است که فرد در مقابل جهان موجود و زندگی خود پیدا می‌کند و چه بسا هیچ نوع اشتغال و رسمیت ظاهری و قابل‌قبولی برای دیگران در آن وجود نداشته باشد. مبارزی که بیشتر سال‌های عمر خود را در اسارت می‌گذراند، فعال محیط زیستی که بخشی زیادی از عمر خود را صرف اموری در طبیعت می‌کند که در نگاه دیگران معلوم نیست، انسان خیری که عمر او حاصل ظاهری ندارد، معلم مشتاقی که در نقطه‌ای دورافتاده تمام سعی خود را بر زدودن جهل و نااگاهی به کار گرفته و کوشش‌های او نتیجه درخوری نمی‌گیرد، رهبری که تلاش او با شکست و کشته‌شدن به نهایت می‌رسد و فیلسوفی چون تائو که تمام زندگی او در متن غامض چند خطی خلاصه می‌شود یا چون صدرالمتالهین از تمامی حوزه‌ها و عالمان دینی فرار می‌کند، یا چون نیچه که تا هزاره‌ای دیگر امید فهمیده‌شدن ندارد و در نهایت در دارالمجانین در غربت و تنهایی می‌میرد، متفکری که اکثر عمر خود را در سکوت و تامل می‌گذراند و گوش شنوایی برای سخن گفتن پیدا نمی‌کند؛ انبیاء الهی که چون نوح نبی هزاران سال بدون نتیجه به وعظ و دعوت می‌پردازد یا خضر نبی که در نهان است و حتی موسای پیامبر هم از درک دعوت او عاجر است؛ همه مثال‌هایی هستند از مفهوم فراتر "کار" در تناسب با هویت و ماهیت انسانی و جایگاه والای آن. برای انسان‌های عادی و متوسطی که در جامعه اکثریت هستند "کار" مفهومی روشن و قابل قبول و مورد توافق است که آثار بیرونی و "عنوان" و "منصب" و "علائم" روشنی دارد که جامعه و عاقلان آن جامعه می‌پذیرند و احترام می گذارند و تشویق می‌کنند و آمار و اخبار ان را اعلام می‌کنند و همه را به سوی آن و رعایت معیارهای آن دعوت می‌نمایند. اما هرچه که سطح انسان و دعوت او و عمق تعقل و درک و فهم و ظرفیت وجودی و معرفتی بالاتر برود این معیارها و مقبولیت و توافق عاقلان جامعه کمتر و کمتر می‌شود و از مرتبه‌ای دیگر آنچه باقی می‌ماند مخالفت بلکه استهزا و دشمنی و جدال و انکار آنان است. چه بسا ده‌ها و صدها سال باید از "کار " انسانی اینگونه بگذرد تا به تدریج عاقلان و فرزانگان درکی از آن پیدا نمایند و نسل‌های متوالی از پیدایش یک اثر که نتیجه "کار" انسانی فرزانه است باید سپری شود تا ظرفیت جامعه و نخبگان آن به اندازه‌ای برسد تا بتوانند آن را درک نمایند.

۳. آنچه در بند ۲ ذکر شد مختص انسان‌های استثنائی نیست. انسان‌های متوسط نیز در همان حیطه زندگی خود و در سطح و مرتبه خود چنین وضعیتی دارند. برای بسیاری از آنها محدوده "کار" می تواند چیزی جدای از توافق اجتماعی و معیارهای قابل‌قبول جامه باشد. مخصوصا در دنیای فعلی و با تغییرات زیاد و سرعت بالای این تغییرات چنین امری بسیار اتفاق افتاده بلکه فراگیر است. بسیاری از انسان‌های جامعه ما در صورتی که معیارها و قضاو‌های جامعه و نخبگان را در نظر بگیرند تا حد بسیاری از "کار" به معنی "زندگی اثر بخش متناسب با هویت و انتخاب بنیادین" خود را از دست می‌دهند. درواقع "کار" برای آن‌ها در تضاد با توصیه‌ای است که جامعه به آنان می‌کند و "کار" آنان رسمیت و مقبولیتی در جامه ندارد و چه بسا اصلا کار محسوب نشود و حتی مورد تمسخر دیگران قرار گرفته و عنوان "بیکاری" و اتلاف وقت و عمر" و "اتلاف استعداد" بگیرد.

۴. هرچه که معیارهای بلندتری برای زندگی انسان مورد نظر بوده و در انتخاب بنیادین ما باشد رسیدن به "کار" در پروسه‌ای سخت‌تر و طولانی‌تر ممکن است. انسان‌هایی با هدف‌های کوتاه و در دسترس با سهولت بیشتری به "مسیر و کار اساسی خود در زندگی" نائل می‌شوند وبه راحتی با جهان اطراف خود به مصالحه رسیده و با هماهنگی با اجتماع مورد تشویق و ترغیب قرار می‌گیرند. اما آنان که هدف‌های عظیم و همت‌های بلند دارند و ظرفیت روحی و معرفتی متناسب با انتخاب بنیادین آن‌ها بیش از معمول جامعه است؛ برای رسیدن به مسیر درست زندگی و کار متناسب با آن با تلاطم‌های بیشتری مواجه شده و فرازونشیب‌های زندگی چه بسا تا سالیان دراز -گاهی تا آخر عمر- همراه آنان باشد.

۵. در جلسه ۹۱ رساله عملیه ۳ (مفهوم و مصداق کار) درمورد کار و مقدمات روحی و نتایج و مختصات آن گفته شد که: "مجموعه زندگی و انتخاب‌ها و یا حتی تقدیرات و بسیاری از عوامل شناخته شده و خوشایند و ناخوشایند دیگر منجر به بارور شدن استعداد فرد در جهتی خاص می‌شود. اینکه تمام این‌ها دست اوست یا خیر، و اینکه چگونه چنین فرایندی صورت می‌گیرد و خیلی از سوالات فلسفی و حِکمی دیگر که در این رابطه وجود دارد را تماماً به کناری می‌گذاریم، چرا که از موضوع رساله عملیه خارج است و در مجموعه "معرفت انتخاب" قسمت‌های مهمی از این بحث‌ها صورت گرفته است. آنچه که در اینجا مورد توجه است نتیجه نهایی آن است و اینکه در نهایت جهت خاصی برای زندگی فرد وجود دارد که استعداد و توانایی فرد در آن جهت به نهایت شکوفایی می‌تواند برسد. هر هدف دنیایی و آخرتی هم که انتخاب کند اگر در این جهت باشد هزاران برابر امکان موفقیتش بیشتر است. معنی این مطلب این است که:

اولاً، نظم بیرونی که در جهان واقعی وجود دارد ما را در این جهت یاری می‌کند؛

ثانیاً، در این جهت ویژه و اساسی است که می‌توان تمرکز و اقتدار و اراده و تعهد خود را به بهترین وجهی نمودار کرد؛

ثالثاً، این جهت کلی است و محدوده انتخاب فرد را کم نمی‌کند، بلکه چنان این جهت وسعت دارد که فرد باز هم انتخاب‌های بی‌شماری در آن دارد و تمام آزادی‌های انسان هم در آن برقرار است".

۶. در جلسه ۹۲ رساله عملیه ۳ (با عنوان علائم کار) گفته شد که "درک مفهوم کار و پیدا کردن مصداق آن برای افرادی که بنای زندگی بر این اساس را دارند بسیار سخت اما سرنوشت‌ساز است و کسی که مصداق این مفهوم را برای خودش درک کند گویا بخش مهمی از سرگردانی‌های زندگی را حل کرده است. در روایات دینی هم اشاره‌ای به آن شده با عباراتی شبیه به این کلام که "خوشا آن کسی که قدر و جایگاه خویشتن را بشناسد". در ادامه این جلسه علائمی برای "کار" ذکر شده است؛ اگرچه موضوع پیچیده‌تر و سخت‌تر از این ممکن است باشد. بیشتر پیچیدگی مساله برای افرادی است که همت‌های بلند در زندگی داشته و بنا دارند که زندگی فراتر از دور روزمره و گذران عادی داشته باشند. اکنون سوال اساسی این است که چگونه این افراد می‌توانند "کار" خود را پیدا کرده و یا اینکه به سوی آن حرکت نمایند؟ چگونه محتوای زندگی و فعالیت انسان هدف‌گرا و مسئول به تدریج فاصله کمتری با "کار" او پیدا نموده و به آن نزدیک شود؟

۷. مرحله اول رها شدن و گذر کردن از موانع روحی است که انسان را از درک موقعیت انسانی خود باز می‌دارد. در شرایطی که انسان ثبات و سکون روحی لازم برای درک موقعیت انسانی خود را در این عالم ندارد چگونه می‌خواهد به "کار" خود به عنوان چکیده این موقعیت پی ببرد؟ در بحث‌های مختلف در جلسات رساله عملیه از آسیب‌ها و موانع گوناگونی در این رابطه صحبت شده است. درجلسه گذشته در نکته‌هایی در ۴ بند اول از بعضی مشکلات رایج که مانع رسیدن به "کار" می‌شود ذکر شده است. همچنین در بندهای ۵ و ۶ از مشغولیت‌هایی گفته شده که ارزشمند هستند اما انسان را از رسیدن به درک درست "کار" باز می‌دارد.

۸. همچنین در جلسه گذشته از مراحلی به نام "تعیین" و "تعین" صحبت شد. چنین مراحلی گاهی برای رسیدن به "کار" ضروری و تعیین‌کننده است. اما گاهی وضعیت فرد برعکس این است و برای انجام درست "تعیین" و "تعین" لازم است که فرد از آن گذر کرده و به کار خویش بپردازد. تشخیص این وضعیت نیازمند مشورت و توجه دقیق است. شاید در آینده -بنابر نیاز دوستان- جلساتی در مورد تعیین و تعین داشته باشیم.

۹. درک اشتباه مفهوم کار و یکی گرفتن آن با مفاهیم رایج کار و شغل و موقعیت اجتماهی و موفقیت و پیشرفت و آثار و آمار یکی از مهم ترین دلایل پیدا نکردن "کار" خویش است. در بندهای ۲ تا ۷ جلسه ۹۲ رساله ۳ بعضی از علائم نفیی "کار" ذکر شده است(چیزهایی که علامت کار نیست). در اکثر موارد انحراف در تشخیص "کار" به دلیل تبعیت انسان از هنجارهای اجتماعی است. هرچه که سطح همت و اراده فرد بالاتر باشد بیشتر در معرض این انحراف و اشتباه قرار می‌گیرد. انسان با اراده و همت عالی اگرچه به دنبال قله‌های انسانی است اما هنجارهای اجتماعی و بینش‌هایی که در واقع از جامعه گرفته شده، نمی‌گذارد او به سرمنزل مقصود برسد. بینش‌هایی که از جامعه سرچشمه گرفته اما در فرد درونی شده و نمی‌تواند به راحتی از ان گذر کند و هر چند وقت از درون او سرباز می‌کند و او را از تمام یافته‌هایش دور نگه می‌دارد و این قطع شدن دوره‌ای، امکان فتح و ظفر جدی را از او می‌گیرد. همچنین وضعیتی که در بندهای ۵ و ۶ ذکر شده هم می‌تواند عامل مهمی در این انحراف و اتلاف عمر باشد. در بند ۹ جلسه ۹۲ رساله گفته شده که: "عموما وقتی انسان درگیر و در تضاد با انتخاب بنیادین خود می گردد که به دلیل "تبعیت از هنجارهای بیرونی" به آثار و نتایج خاصی علاقه‌مند می‌شود مانند شغل، درآمد، منزلت اجتماعی، علم، تحصیل و مانند آن. در نتیجه تبعیت از هنجارهای اجتماعی، فرد در زندگی خود به دنبال اموری است که چندان با انتخاب بنیادین او سازگار نیست و چنین امری زندگی او را درگیر مشکلات فراوان می‌کند."

۱۰. اگر این مقدمات به خوبی طی شود؛ رسیدن به پروسه‌ای که به "کار" ختم می‌شود آسان خواهد بود. تاکید می‌شود که رسیدن به این پروسه غیر از رسیدن به خود"کار" است و چه بسا زمان طولانی لازم باشد تا فرد به مقصد نهایی برسد هرچند که این مسیر را نهایتی نیست. علامت غالب جایگاه انسان در زندگی روزمره این است که پروسه "کار" در دسترس قرار می‌گیرد. اگرچه در مواردی ممکن است "کار انسان" از قله کوه دماوند هم دورتر باشد و این ناشی از انتخاب بنیادین خود انسان است: چون هدفی را برگزیده که تلاش و کوشش و سختی لازمه آن است و این سختی بخشی از هویت بنیادین اوست و کمال وجودی که درخواست نموده از طریق این سختی قابل‌حصول می‌شود. اما باید دقت نمودکه چنین سختی و "خارج از دسترس بودن" و "تلاش و سختی که فرد با تمام هویت انتخاب نموده" غیر از این است که فرد به دلیل انتخاب‌های سطحی با جایگاه و کار و انتخاب بنیادین خود درگیر شود و در تنافض با آن قرار گیرد.

۱۱. در نهایت بعد از رد شدن این هفت‌خوانی که از جهاتی سهل و از جهاتی سخت است راه رسیدن به "کار"، پیدا نمودن مشغولیتی است که فرد را به عالی‌ترین اهداف وجودی و معرفتی خود می‌رساند. منظور از عالی‌ترین تنها اهداف رویایی و غیرقابل‌حصول نیست. منظور اهداف و مسیرهایی است که عملی و اجرایی بوده و در عین حال بیشترین امکان را برای پرواز انسان به سوی اهداف مادی و معنوی فراهم می‌کند و در عین همه این‌ها به صورت یک "منتظم نظری و عملی" و یک "برنامه عملی خرد و کلان" می‌تواند زندگی انسان را راهبری نماید؛ اگرچه با معیار‌های مورد‌قبول جامعه و اطرافیان هماهنگ نباشد.

۱۲. اگرچه در مورد مخالفت جامعه و عقل رایج با هنجارهای انتخاب "کار" بسیار گفته شد اما نباید از اهمیت رفاقت و مشورت و استفاده از عقل جمعی و گرفتار نشدن به استبداد رای غافل بود. تبعیت از هنجارهای اجتماعی و توصیه‌های جمعی یا مخالفت با آن نیازمند معیارهای درست و دقیق و منظم عقلانی است و نباید از عقل جامع فاصله گرفت.

-- تکلیف جلسه دوازدهم: با دقت در مطالبی که این جلسه و جلسات دیگر رساله در مورد کار گفته شده؛ هرچه در مورد کار خودتان می‌دانید بنویسید.


فایل ها :


رسالهٔ عملیّه (۵)

دورهٔ پنجم رسالهٔ عملیّه


بحث :

1 - 1403-05-13 گفت‌وگو مشاهده فایل ها :

آخرین جلسات برگزار شده ؟
29 - هم‌زاد
1403-10-11
نگارش برای انتخاب
36 - سورهٔ نور
1403-10-10
استماع و تکلیم با قرآن
34 - ارزیابی و نقد و نظر
1403-10-15
رسالهٔ عملیّه (۵)
199 - حکمت ۲۰۴ نهج‌البلاغه
1403-10-07
خانۀ پدری
کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب این سایت تنها با کسب مجوز مکتوب امکان پذیر است.
با ما در شبکه های اجتماعی