43 - آیا داستان موسی به تو رسیده است؟ (سورهٔ طٰهٰ)
🔸️طه(۱) ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى(۲) إِلاَّ تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى(۳)
نزول قرآن و همهی هدایتها و همهی دستورات و هر چیزی که برای هدایت ما آورده میشود، برای مشقت و زحمت نیست؛ برای "تذکر" است. تذکر به چیزی که نزد انسان حاضر است و راهش نزدیک است. نزدیکترین راه؛ نزدیکتر از رگ گردن.
آن چیزی که باعث میشود انسان این راه راحت و در دسترس و در اختیار را تبدیل به شقاوت کند، "فراموشی خودش" است. فراموشی انسان گاهی در این است که راه را فراموش میکند و اسیر دنیا و این جهان و زندگی روزمره و هر چیزی که مقابل هدایت اوست، میشود و کلا هدایت را فراموش میکند. اما گاهی شقاوت و مشقت اینگونه نیست. گاهی مشقتِ انسان بدون شقاوت است. مشقتی که در هدایت است اما این مشقت ناشی از این است که راه هدایت را از آن چیزی که نزدیک او و در جلوی چشمانش و پیش رویش هست فراموش میکند و به دنبال چیزی در دوردستها میگردد، در قله های دور، در افقهایی که در دسترس او نیست و خودش را به مشقت میاندازد. در صورتیکه نزدیکترین راه در کنار و در درونش است. انسانی که خویشتن را فراموش میکند و خدایی که به این خویشتن نزدیکتر از رگ گردن است را فراموش میکند و به دنبال خدای کنار و خدای بیرون است، و به دنبال خدایی که در آسمانهاست میگردد، دچار مشقت و زحمت در هدایت میشود و این انسان هم [هدایت را پیدا میکند اما دیرتر و کمتر و سختتر] همهی مشقتی که انسان در هدایت پیدا میکند به دلیل "فراموشی خودش" است و "فراموشی آن دنیای عظیمی که در درون" وجود دارد.
راه نزدیک، راه توجه به نفس است.
راه دیدن خویشتن، فراموش نکردن خود است.
این بالاترین تذکر است؛ تذکر چیزی که وجود دارد.
وقتی انسان این خویشتن را فراموش کند دچار "سختی در هدایت" میشود.
همهی اسماء و همهی آن نشانههای ارزشمند برای اوست. کاین خدا، هدایت را با مشقت برای انسان نازل نکرده، بلکه یک تذکر است به همان چیزی که انسان میبیند و اَبْدَه البَدیهیات است. این یک شعار نیست بلکه یک شعوری است که انسان باید به آن توجه کند و هر کدام از ما به محض توجه این را میبینیم؛ چیز سختی نیست؛ این سختی ناشی از این است که خودمان را فراموش میکنیم. خداوند به صورتهای مختلفی این قصص و داستانها و حدیث بزرگان و سرگذشت آنها را در اختیار ما میگذارد برای اینکه ما را از این افق دور به این قلهای که در خویشتن ما هست برگرداند.
🔸️وَ هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ مُوسى(۹)
آیا این سرگذشت موسی نبی را دیدی هنگامی که به خاندانش گفت صبر کنید که من آتشی میبینم؛ این آتشی که در دوردستها دیده بود؛ بلکه از این آتش شعلهای پیدا کنم که زندگی ظاهری شما را گرم کنم یا یک هدایتی پیدا کنم. اما وقتی که به آن آتش رسید ناگهان ندایی درآمد که:
این خدایی که از رگ گردن به تو نزدیکتر است من همان هستم. اما وقتی که این ندا را شنیدی، وقتی که اولین بارقههای هدایت حقیقی را شنیدی، آن موقع هست که وظایف شروع میشود.
"فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ"
در اینجا وابستگیهایی که گرفتار آن هستی را رها کن؛
اینجا هر جایی نیست.
"إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً "
اینجا سرزمین مقدسی است و تو در این سرزمین مقدس بیهوده نیامدهای.
این طور نباشد که این شرایط بیرونی و محیط اطراف و موانع و حوادث روزمره، خوشیها و بدیها مانع رفتن تو شود و الان که به این مرتبه رسیدی و این چیزها را درک کردی اگر اینها دلیل توقف تو در راهت شود باعث هلاکت توست. اینجا انسان که به دنبال بهانههایی است، ابتدا نشانه میخواهد!
خداوند نشانههای مختلفی برای او میفرستد و میگوید این نزدیکترین چیزی که دست توست، این نشانهی من است.
نزدیکترین وسایلی که دست انسان است و هنگامی که انسان به آنها توجه میکند و شرح مفصلی از آثار و لوازم میدهد و گرفتار این شرح است خداوند به او می فرماید که لحظهای آن را رها کن؛ یک لحظه آن را پرتاب کن.
فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى(۲۰)
آنوقت میبینی که چه موجود عجیبی در این نهفته است.
🔸️قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الْأُولى(۲۱)
این تغییر و تحول در اختیار ماست؛ همهی اینها برای این است که:
لِنُرِيَكَ مِنْ آياتِنَا الْكُبْرى(۲۳)
این معجزات و نشانههای بزرگ را به تو نشان میدهیم اما همهی اینها برای راحتی و این نیست که زندگی دنیایی تو به نتیجه برسد و برای این نیست که تو لذت معنوی داشته باشی و خوش باشی؛ این زندگی برای این نیست که یک نمازی بخوانی و لذت ببری؛ برای لذت بردن نیست؛ برای مسئولیت و ماموریت است.
🔸️اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى(۲۴)
مسئولیت سنگین؛ مسئولیتی که باید اندکی حداقل از ظرفیت ظاهری انسان در این زندگی روزمره بیشتر باشد تا آن را بشکند و اینجا انسان مجددا به دنبال وسایل و ابزاری است:
چیزهای مختلفی که انسان نیاز دارد؛ از زبان و تحمل و کمکها و انسانهایی که همراهش هستند و برادرانی که او را کمک کنند و جمعی که لازم دارد و افرادی که نیاز دارد به او تکیه کند و کسانی که شریک او باشند. اما اینها در دستگاه خدا کار سختی نیست.
🔸️قالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى(۳۶)
این چیزهایی که می خواهی به سرعت به تو خواهیم داد، همان طوری که تا الان هم همین طور بوده.
همانطور که از ابتدای بچگی هم تو را با این نعمتها بزرگ کردیم با آن جریانات و همهی اینها برای این نبوده که این جهان بگذرد و تو دو تا کار خیر انجام دهی؛ این برای مسئولیت و ماموریتی بالاتر بوده.
🔸️وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي(۴۱)
این برای این بوده که تو را اختیار کردیم و برای این مسیر بینهایت ساختیم و این مسیری است که انسان را به سمت آن میخوانند و برای هر کسی این مسیر به تناسب خودش و به میزان ظرفیتش و به میزان انتخاب بنیادینش، روشن و واضح است. هر کدام از ما با انواع وسایل، به نوعی از این مسیر قصد و نیت سرکشی داریم و پیوسته در وحشت و ترس و ناراحتی هستیم. اما آن چیزی که در نهایت ما را موفق خواهد کرد این کلام الهی است:
قالَ لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى(۴۶)
انسان در مسیر خودش تنها نیست بلکه در پیشگاه خداوندی است که همراه ماست، معیت دارد نه که در آسمان باشد، نه اینکه در کنار ما باشد و به ما کمک کند بلکه در معیت با ماست و حقیقت ماست و ما به او نزدیکیم و او میبیند و میشنود و به ما کمک میکند.
فایل ها :
استماع و تکلیم با قرآن
وَ كَلَّمَ اللهُ مُوسىٰ تَكليماً: و خداوند با موسی سخن گفت؛ چه سخنگفتنی! اگرچه «تکلیم» مقام خاص حضرت موسی کلیمالله است، اما آیا با کلام خداوندی که بر جان و روح ما مینشیند، جواب و پاسخی شایسته از درون انسان نمیجوشد؟ «تکلیم» و «گفتوشنود» اگرچه به شکل کامل آن برای اولیای الهی رخ میدهد، اما قلب و روح ما در تشعشعی که از کلام الهی جذب میکند، پیوسته از درون خود با تمامی وجود و ظرفیت به تکلم میپردازد و این کلام و «تکلیم» گرچه از طرف ما با ظرفیت معرفتی محدود و ناقص و با هزاران خطا و اشتباه صورت میگیرد، اما جذبه و اقتدار کلام الهی اجازهٔ انحراف و خطا به آن نمیدهد و ما را پیوسته و پیوسته به «تکلیم»ِ بالاتر و کاملتر رهنمون میکند؛ و ما میتوانیم امیدوار باشیم که از طریق این تکلیم با حضرت حق ارتباطی کاملتر و نزدیکتر پیدا کنیم و از دریای ظلمانی جهل و غفلت به سوی قلههای نوری که در پس آن نور است (نور علی نور)، حرکت کنیم. پس چرا باید از چنین شاهراهی که به سوی تکلیم هموار است، از استماع آیات الهی غفلت کنیم: وَ إِذا قُرِئَ القُرآنُ فَاسْتَمِعوا لَهُ وَ أَنصِتوا لَعَلَّكُم تُرحَمونَ؛ پس چون قرآن را میشنوید، جان خود را برای شنیدن و توجهکردن به آن آماده کنید، ای بسا که رحمت و هدایت الهی شما را فرا گیرد. تذکرات: ۱. هنگام قرائت قرآن نهایت توجه و تمرکز خود را به کار گیرید و مقدمات آن را از قبل آماده کنید. ۲. همزمان با شنیدن آیات، توجه به خویشتن را به صورت کامل مراقبت کرده و هرگز از خود و احوال خود غافل نشوید. ۳. در توجه به خویشتن سعی کنید از هر نوع افکار روزمره و مشکلات و حوادث و چیزهای شبیه به آن خودداری کرده و توجه خود را به ذات خویش، بدون هیچ اضافه و مازادی، معطوف دارید. ۴. سؤالات و نیازها و مشکلات و هر آنچه که مربوط به زندگی روحی و حرکتی انسان است، به صورت خودجوش بر انسان هجوم میآورد و اگر انسان به آن توجه نکند، چهبسا جوابها و آگاهیها و افکار ارزشمندی به همان صورت خودجوش برای انسان فراهم شود. راه درست این است که تا انتهای استماع قرآن همچنان به آن بیاعتنا باشید: نه با آن مبارزه کنید و نه به آن اعتنا کنید. این باعث خواهد شد که افکار ارزشمند، بیشتر و بیشتر از درون انسان بجوشد. اگر در میانهٔ استماع قرآن به این افکار توجه کنید، در همان نقطه متوقف خواهد شد. بناء بر این، پس از پایان استماع و تمرکز و تأمل و سکوت میتوانید این افکار را یادداشت نمایید. ۵. توجه داشته باشید که هر برداشت و مشاهدهای تنها در صورتی اعتبار دارد که با عقل صریح و روشن موافقت داشته باشد. بناء بر این، احساسات برآمده از زندگی روزمره، حبوبغضهای رایج، افکار و مشاهدات داستانگونه و تخیلی، کلمات و جملاتی که معنای اندکی دارد و همچون خوابهای عادی انسان است و هر چیزی که معارف ارزشمند عقلانی در آن نباشد، نه تنها قابل اعتنا نیست، بلکه مانع انسان بوده و از خواطر بیارزش یا شیطانی است. بناء بر این، نباید به آن اعتنایی شود و اشتراکگذاشتن و حتی توجه به آن باعث اختلال روحی و فکری فرد و جمع شده و باید از آن خودداری کرد. آنچه در «استماع و تکلیم» برای انسان روشن میشود، باید ارزش والای معرفتی و عقلی داشته و با عقل صریح و روشن قابل محاسبه باشد. ۶. بر خلاف برنامهٔ «مخاطبه با قرآن» قرائت قرآن در اینجا به صورت تحقیق (یا مجلسی) خواهد بود و زمان آن کوتاه و بین ۵ تا ۷ دقیقه است. مدت سکوت پس از آن نیز تنها ۵ دقیقه خواهد بود و بعد از آن افراد میتوانند تجربیات خود را به اشتراک بگذارند. ۷. اگر برای صحبت و مطلب شفاهی بعد از انتهای جلسه میآیید، از آمدن خودداری کنید! تنها در صورتی بیایید که برای استماع قرآن و رسیدن به تجربهٔ «تکلیم» حاضر میشوید. در عین حال که ممکن است هیچ صحبت شفاهی هم گفته نشود! هیچ برنامهٔ قطعیِ قبلی غیر از استماع قرآن وجود ندارد و آنچه که در جلسه روی میدهد، بستگی به تجربهٔ عملی اعضاء دارد و هر کسی برای خود باید تصمیم بگیرد. ۸. فردا، دوشنبه، سوم اردیبهشت، ساعت ۵:۳۰ بامداد، اولین جلسه خواهد بود. همه چیز در حال آزمودن است و برنامه پس از این از طریق آزمون و خطا مشخص میشود.