در رساله عملیه ۴ بحث کاملی در مورد ارکان حرکت انسانی و اهمیت ان صورت گرفت. در آنجا گفته شد که بدون رعایت این اصول نمیتوان به نتایج ارزشمندی رسید.
اکنون بعد از طی مراتب گوناگون و اربعینهای متعدد و دورههای عملی دیگر، اکثریت دوستان یا تمامی آنها به نتایج جدی و مهمی نزدیک شدهاند. در این مرحله که نتایج در دسترس است و برای رسیدن به نتایج ارزشمند نیازمند حرکتهای درست و جدی دیگری هست؛ لازم است که ارکان حرکت انسانی و دقایق مهندسی انسانی به خوبی و با دقت و ظرافت مورد توجه و رعایت قرار گیرد. عدم رعایت این نکات میتواند نتایج را از دسترس انسان خارج کرده و راه را طولانی و یا حتی انسان را به منطقهها و سرزمینهای انحرافی پرتاب کند. هرچه که به نتایج نزدیکتر باشیم امکان پرتاب شدن و جاماندن بیشتر است و خطر غفلت و انحراف از مسیر بیشتر انسان را تهدید میکند و چه بسا افرادی که تا این مرحله پیش رفتهاند اما در اثر تسامح و یا گرفتاری خصلتی یا بیتوجهی به هشدارهای ضروری موقعیت ارزشمند خود را از دست داده و یا تا مدتها از مسیر بازمانده و رها و سرگردان و تنها شدهاند. اکنون بعضی از نکات ضروری در رابطه با ارکان حرکت انسانی یا در حاشیه آنها ذکر میگردد و در جلسه به صورت شفاهی در مورد آنها گفتگو خواهیم کرد:
۱. همیشه امکان فشارهای سنگین و سخت بر انسان وجود دارد. انسان نباید از استراحت و تفریح غافل شود. تفریح انسان گاهی جسمی وگاهی روانی و گاهی روحی است: هر چیزی که انسان را از فشار و سختی و سنگینی خلاص می کند. بر هرکس و هر حالتی نوعی از استراحت و تفریح وجوددارد و البته برای بعضی از حالات و افراد ممکن است هیچ تفریحی وجود نداشته باشد که در این حالت غیر از صبر و تحمل چارهای نیست؛ اگرچه دراکثر موارد این خود انسان است که با توهمهای خود امکان استراحت را از خود سلب نموده و خود را در رنج غیر لازم قرار میدهد.
۲. همیشه امکان غلبه خصلتهای منفی و روحیات خودخواهانه و صفات نادرستی وجود دارد که انسان را از مسیر چنان بیرون پرتاپ کند که راه بازگشت به سادگی میسر نباشد. قبل از هجوم چنین حالات منفی انسان باید برای این مرحله اماده باشد وگرنه بعد از هجوم دیگر نمیتوان کاری کرد. انسان باید با خود شرط وعهد کند که هرکجا که مجموعه روحیاتش او را به "خودحقپنداری" و "متهم کردن دیگران" به جای "اصلاح نفس" وادار کرد؛ این را علامت بر انحراف از مسیر و فرورفتن در ورطه خودخواهی دانسته و با هر وسیلهای خود را از آن نجات دهد.
۳. در اکثر موارد، زمانی که اوضاع و احوال بیرونی چنان فکر و روان انسان را مشغول کرده که از مسیر خود باز میماند و به جای پرداختن به امور روحی و سیر شخصی و برنامه زندگی فردی به مسائل بیرونی میپردازد؛ این علامتی از انحراف روحی و فکری و بازماندن از مسیر است. تنها در مواردی خاص و استثنائی قابل قبول است که اوضاع بیرونی به حدی مشکل باشد که انسان نتواند به خود بپردازد و اکثر زمان و بیشتر هم خود را مصروف آن کند (مانند کسی که در سیل یا زلزله یا جنگ تحمیلی گرفتار شده یا بیماری سخت و وحشتناک دارد)؛ در موارد دیگر باید بیشتر هم و غم انسان مصروف وضعیت درونی خود باشد و اگر چنین نیست مشکلی در کار است و باید ان را درمان و علاج کند.
۴. مواضع و نظرات متضاد و متناقض در امور اصلی زندگی که به دنبال هم میاید و دیروز و امروز انسان را در مقابل هم قرار میدهد نمیتواند علامت خوبی باشد. چگونه ممکن است در مورد مسائل اصلی زندگی امروز موضعی اتخاذ کند که هفته پیش ضد ان را میگفت و اصرار داشت و در عین حال بتواند برای زندگی مادی ومعنوی خود سیر و مسیر حرکتی را اتخاذ کند؟ اشکالی ندارد که موضع انسان تغییر کند اما اگر این تغییر به حدی است که هیچ آرامش و ثباتی در تصمیمات و مسائل اصلی زندگی خود ندارد؛ باید چارهای بیندیشد.
۵. چکیده دستوری باید عصاره وجود و برنامه انسانی بوده و همچون دستورالعملی حیاتی پیوسته در پیش چشم انسان باشد. توجه به این چکیده نباید تصنعی و القائی بوده بلکه باید چنان انسان در عصاره گیری از زندگی روحی و مادی خود توجه کرده و موفق گردد که خودبهخود چکیده و دستور ان با جان او مرتبط بوده و از آن غافل نشود. ممکن است فرد نیاز به چکیده نداشته یا در این مرحله موفق به استخراج ان نشود، اما اگر قرار به چکیده دستوری شد، باید از ان نهایت استفاده را کرده زیرا بیتوجهی به ان باعث تشتت فکری و درجازدن و ماندن از مسیر میگردد.
۶. گاهی حجم برنامهها و دستورات و مطلوبات زندگی آنقدر بالا و انسان گرفتار است که خود اینها تبدیل به مشغولیت فراوان شده و همچون زندگی شلوغ روزمره او را از کیفیت باز میدارد و یا او را گرفتار دوری نموده که صعود به مرتبه بالاتر را غیر ممکن میکند. در این حالت عطش فرد برای مطلوبات و نتایج و فاعلیتهای بیشتر و جبران عقبماندگیهای تخیلی او را به اموری وادار میکند که گرچه همگی ارزشمند هستند اما انسان را از ارزش بالاتری که همان خویشتن و بازگست به ان و احیای حقیقت ذاتی اوست باز میدارد. باید توجه داشت که همه فعالیتهای انسان درنهایت زمانی ارزش دارد که حقیقت انسانی او را احیا کند و نه هیچ چیز دیگر.
۷. فشارهای روحی در زندگی نسل جوان و علاقهمند و فکور ایرانی بسیار زیاد است و چه بسا چنین فشارهایی باعث یاس و تردید او میشود. به هیچ صورتی نباید تسلیم یاس و تردید شد. همچنان که تنوع مدعیان راستین و دروغین هم چنان فراوان است که افراد علاقهمند دچار تنوع طلبی و تغییرات و عدم ثبات میشوند و هر روز به برنامهای روی میآورند؛ باید دانست که استمرار بر یک برنامه نیمه ارزشمند به مراتب بهتر از جابجائی بر چندین برنامه متعالی است.
۸. در مسیر حرکت انسان نیازمند فعل و ترکهای فراوان هستیم. چه بسا افعالی که باید کنار بگذاریم و چه بسا افعالی که باید شروع کنیم تا بتوانیم سیر خود را به خوبی طی کنیم. در این موارد لازم است از مشورت و رفاقت نهایت بهره را ببریم تا به درستی انجام گیرد.
۹. وقتی به مراحلی که در مقدمه توضیح داده شد رسیدیم باید بدانیم که بسیاری از امور به صورت خودبخودی درحال وقوع هستند و چه بسا بسیاری از امور و آرزوها و درخواستهایی که قبل از این غیر ممکن مینمود و اضطراب فعل یا ترک ان را داشتیم؛ اکنون به صورت خودجوش در حال روی دادن درون ما و زندگی ما هستند. این امور را می توان "امور در حال تعین" نامید. در این موارد باید خود را کاملا راحت و ازاد گذاشت و اجازه داد که "تعین" در عالم واقعی و در زندگی انسان به صورت کامل روی دهد. همچنان که نباید در این امور از حکمت و مصلحت فراتری که در این تعینات و فتوحات و نتایج آنها وجود دارد غافل شده و گرفتار هوی و هوس و تمایلات سطح پایین گردید.
۱۰. بعضی از امور اگرچه آماده و مهیا است و با یک حرکت دیگر به دست میاید اما نیازمند تمرکز عملی و مراقبه دقیق و دقت در نتایج میباشد و بدون ان حاصل نمیشود. مراقبه دقیق ومستمر که گاهی تنها در امور کوچک و ظریف و کم اهمیت مصداق پیدا میکند؛ امور کوچکی که سرنوشت ساز است.
۱۱. بعضی از امور دیگر درعین آمادگی ومهیا بودن نیازمند مراقبه سخت و طاقتفرسایی به نام "مراقبه تعیین" هستند. "تعیین" به معنی پیدا کردن و هدف گرفتن واقعیتی که اکنون دردسترس ماست و تمرکز در آن واقعیت و عینیت و تمرکز نیرو و یا غریزه و تمایلات در آن و توجه به لوازم و نتایج مقدمات و حذف زوائد و امور مزاحم دیگر. "مراقبه تعیین" در این موارد به حالتی منتهی میشود که میتوان آن را "تحمل" نامید. تحمل یعنی جای گرفتن ان واقعیت و حقیقت بیرونی و نتایج ان در ظرف وجودی وزندگی بیرونی انسان و تطبیق شرایط خویش با این حقیقت و آماده شدن نتایج آن. گاهی برای اینکه مراقبه تعیین به نتیجه "تحمل" برسد نیازمند یک پروسه محکم اجرائی و بدون تخطی و انقطاع است تا نتایج آن حاصل شود.
۱۲. بخشهایی از وظایف فکری و فرهنگی و دینی انسان نیازمند تعالی و تعمیق است و بدون ان و بدون هدف گرفتن و واصل شدن به نتایج برتر و اتصال به قلههای بلند روحی و فکری به نتیجه نمیرسد. درصورتی که مراتب قبلی و "تعیین" و "تعین" های آن به درستی انجام گیرد و بستری آماده برای این بخش فراهم شود، میتوان امیدورا بود که امور فکری و مواجهه و مخاطبه همچون نماز و عبادت محتوا و نیت کامل داشته و به سوی قلههای فکری و روحی برقرار گردد. در این مرحله است که امور فکری و هدفی و رسالت انسان تبدیل به "جهاد فکری" و "کار" (به معنی که در رساله گفته شد) میگردد.
۱۳. وقتی مراحل قبلی به خوبی طی شد و انسان توانست به سلامت وارد "کار" خودش گردد آنگاه انسان پس از مدتی "در کالبد انسانی خود جای میگیرد" و زمینه برای تعالی و تمرکز به معنی کامل آن فراهم میشود وآن زمان است که سلوک حقیقی انسان آغاز شده و به سوی توحید و ولایت حرکت میکند.
-- تکلیف جلسه یازدهم: شما کدام از این موانع با حالتها را دارید و فکر میکنید کدام یک برای شما مفید بوده و متناسب با حالت و مرتبه حرکت شماست؟