کتاب، همان دستورات هدایت بخشی است که برای همهی انسانها به وسیلهای از درون یا بیرون یا هر دو و به تکثر برای همهی آنها صادر میشود. این کتاب و هدایت فقط توسط یک نبی همچون موسی و دیگر انبیاء نیست بلکه انسان و انسانها پیوسته در معرض این هدایتها و دستورات و راهنماییهایی هستند که سمبل آنها کتاب آسمانی است.
کتاب آسمانی دستورات جامعی است که برای انسانها صادر میشود اما منحصر به آن نیست. برای هر کسی در مسیر خودش انواع و اقسام این دستورات، به طرق و نشانهها و راههای مختلف صادر میشود. اگر گوش شنوایی باشد. همهی این کتاب برای هدایت انسان است و هدایت انسان برای این است که به یک کلمه توجه کند: أَلاَّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلاً (اسراء:۲)
کار انسان به جز یقین و "توجه به بینهایت" درست نمیشود. تنها راه همین است که انسان بتواند این توجه را به بینهایت داشته باشد و بزرگترین ابزارش هم "یقین" است. یقین تنها برای اولیاء الهی نیست، برای ما در هر مرتبهای و برای هر کسی و در هر مقامی است. در هر کاری یقین، راهی است که میتوانیم به سمت آن برویم. یقین یعنی رها کردن بهانههای مختلف تردیدها، گرفتاریها، هواهای نفسانی و هر چیزی که ما را در حالتی غیر از اعتدال قرار میدهد. وقتی که در حالتی غیر از اعتدال قرار گرفتیم این یقین به بینهایت، یقین به مسیر، یقین به حرکت، یقین به نتیجه سست میشود و دچار تردید میشویم و وقتی که دچار تردید بشویم حرکت ما نابود میشود و در این شرایط همهی نتایج از دست میرود. فقط نتایج نامتناهی نیست که از بین میرود، زندگی روزمره و همهی نتایج در همهی زمینهها از قبیل درس خواندن، توجه کردن، مطالعه کردن، روابط اجتماعی، ارتباطات، مسائل خانوادگی و هر چیزی که انسان در دنیا و آخرتش نیاز دارد، همهی اینها را از دست میدهد.
وقتیکه توجه انسان به بینهایت در اثر تردید از بین رفته و وقتیکه دچار محرومیت از این ارزشها و از این نتایج و از این زندگی متعادل شود و دچار گرفتاریهایی شود، سعی میکند با روشهای انحرافی مثل نزاع کردن، با برقراری ارتباطات بیشتر یا کم کردن ارتباطاتش و یا با گرفتن یقهی دیگران آنها را درست کند و یا با انواع کلاسها و درسها و رفتن پای سخنرانیها و خواندن کتابها و هر چیز دیگری سعی میکند که این ضعف خودش را جبران کند اما راهی ندارد و به نتیجه نمیرسد چون خانه از پای بست ویران است. آن پایبستش این است که انسان در اثر بیتوجهی، در اثر انتخاب غلط و در اثر چیزهایی که به خودش مربوط است و در انتخاب اوست و به دیگران و چیزهای فرعی مربوط نیست ، آن اصل که "توجه به نامتناهی" است را از دست داده و وقتی که آن توجه را از دست میدهد، این وکالت، آن کسی که باید کارش را درست کند، آن نامتناهی، آن قدرتِ ظرفیتِ بینهایتِ انسان که همه چیز را در جای خودش قرار میدهد را از دست میدهد و وقتی که آن را از دست بدهد مانند این است که کارش را به شرایط، عوامل و دستوراتی سپرده که انحرافی است و ظرفیت آن را ندارند و نمیتوانند کار او را درست کنند و دنیا و آخرت و تحصیل و شغل و خانواده و اجتماع و سیاست و اقتصاد و همه چیزش دچار اختلال میشود.
کتابهای آسمانی و انبیاء و همهی حجتهای درونی و بیرونی برای این هدایت آمدهاند. شما وقتی که وکالت بینهایت را رها میکنید و کارتان را به امور محدود و به زندانها و زندانبانها میسپارید، دچار اختلال میشوید و این اختلال با روشهایی که خودشان مختل هستند درست نمیشوند. باید بازگشت پیدا کنید به آن دستور اصلی که هدایت است و برای همه انبیاء و اولیاء و برای همهی امم صادر شده: أَلاَّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلاً (اسراء:۲).
فایل ها :
استماع و تکلیم با قرآن
وَ كَلَّمَ اللهُ مُوسىٰ تَكليماً: و خداوند با موسی سخن گفت؛ چه سخنگفتنی! اگرچه «تکلیم» مقام خاص حضرت موسی کلیمالله است، اما آیا با کلام خداوندی که بر جان و روح ما مینشیند، جواب و پاسخی شایسته از درون انسان نمیجوشد؟ «تکلیم» و «گفتوشنود» اگرچه به شکل کامل آن برای اولیای الهی رخ میدهد، اما قلب و روح ما در تشعشعی که از کلام الهی جذب میکند، پیوسته از درون خود با تمامی وجود و ظرفیت به تکلم میپردازد و این کلام و «تکلیم» گرچه از طرف ما با ظرفیت معرفتی محدود و ناقص و با هزاران خطا و اشتباه صورت میگیرد، اما جذبه و اقتدار کلام الهی اجازهٔ انحراف و خطا به آن نمیدهد و ما را پیوسته و پیوسته به «تکلیم»ِ بالاتر و کاملتر رهنمون میکند؛ و ما میتوانیم امیدوار باشیم که از طریق این تکلیم با حضرت حق ارتباطی کاملتر و نزدیکتر پیدا کنیم و از دریای ظلمانی جهل و غفلت به سوی قلههای نوری که در پس آن نور است (نور علی نور)، حرکت کنیم. پس چرا باید از چنین شاهراهی که به سوی تکلیم هموار است، از استماع آیات الهی غفلت کنیم: وَ إِذا قُرِئَ القُرآنُ فَاسْتَمِعوا لَهُ وَ أَنصِتوا لَعَلَّكُم تُرحَمونَ؛ پس چون قرآن را میشنوید، جان خود را برای شنیدن و توجهکردن به آن آماده کنید، ای بسا که رحمت و هدایت الهی شما را فرا گیرد. تذکرات: ۱. هنگام قرائت قرآن نهایت توجه و تمرکز خود را به کار گیرید و مقدمات آن را از قبل آماده کنید. ۲. همزمان با شنیدن آیات، توجه به خویشتن را به صورت کامل مراقبت کرده و هرگز از خود و احوال خود غافل نشوید. ۳. در توجه به خویشتن سعی کنید از هر نوع افکار روزمره و مشکلات و حوادث و چیزهای شبیه به آن خودداری کرده و توجه خود را به ذات خویش، بدون هیچ اضافه و مازادی، معطوف دارید. ۴. سؤالات و نیازها و مشکلات و هر آنچه که مربوط به زندگی روحی و حرکتی انسان است، به صورت خودجوش بر انسان هجوم میآورد و اگر انسان به آن توجه نکند، چهبسا جوابها و آگاهیها و افکار ارزشمندی به همان صورت خودجوش برای انسان فراهم شود. راه درست این است که تا انتهای استماع قرآن همچنان به آن بیاعتنا باشید: نه با آن مبارزه کنید و نه به آن اعتنا کنید. این باعث خواهد شد که افکار ارزشمند، بیشتر و بیشتر از درون انسان بجوشد. اگر در میانهٔ استماع قرآن به این افکار توجه کنید، در همان نقطه متوقف خواهد شد. بناء بر این، پس از پایان استماع و تمرکز و تأمل و سکوت میتوانید این افکار را یادداشت نمایید. ۵. توجه داشته باشید که هر برداشت و مشاهدهای تنها در صورتی اعتبار دارد که با عقل صریح و روشن موافقت داشته باشد. بناء بر این، احساسات برآمده از زندگی روزمره، حبوبغضهای رایج، افکار و مشاهدات داستانگونه و تخیلی، کلمات و جملاتی که معنای اندکی دارد و همچون خوابهای عادی انسان است و هر چیزی که معارف ارزشمند عقلانی در آن نباشد، نه تنها قابل اعتنا نیست، بلکه مانع انسان بوده و از خواطر بیارزش یا شیطانی است. بناء بر این، نباید به آن اعتنایی شود و اشتراکگذاشتن و حتی توجه به آن باعث اختلال روحی و فکری فرد و جمع شده و باید از آن خودداری کرد. آنچه در «استماع و تکلیم» برای انسان روشن میشود، باید ارزش والای معرفتی و عقلی داشته و با عقل صریح و روشن قابل محاسبه باشد. ۶. بر خلاف برنامهٔ «مخاطبه با قرآن» قرائت قرآن در اینجا به صورت تحقیق (یا مجلسی) خواهد بود و زمان آن کوتاه و بین ۵ تا ۷ دقیقه است. مدت سکوت پس از آن نیز تنها ۵ دقیقه خواهد بود و بعد از آن افراد میتوانند تجربیات خود را به اشتراک بگذارند. ۷. اگر برای صحبت و مطلب شفاهی بعد از انتهای جلسه میآیید، از آمدن خودداری کنید! تنها در صورتی بیایید که برای استماع قرآن و رسیدن به تجربهٔ «تکلیم» حاضر میشوید. در عین حال که ممکن است هیچ صحبت شفاهی هم گفته نشود! هیچ برنامهٔ قطعیِ قبلی غیر از استماع قرآن وجود ندارد و آنچه که در جلسه روی میدهد، بستگی به تجربهٔ عملی اعضاء دارد و هر کسی برای خود باید تصمیم بگیرد. ۸. فردا، دوشنبه، سوم اردیبهشت، ساعت ۵:۳۰ بامداد، اولین جلسه خواهد بود. همه چیز در حال آزمودن است و برنامه پس از این از طریق آزمون و خطا مشخص میشود.