وقتی که انسان مسیرش را به صورت "جامعی" پیدا میکند، زمانی است که باید بهانهها را کنار بگذارد و آن حقیقتی که پیدا کرده را با تمام قوا اعمال کند و اگر در آن به هر بهانهای سستی کند و به هر دلیلی بدون اینکه از طرف آن مسیرِ خودش اجازهای داشته باشد، باعث عقبماندگی و نرسیدن او میشود.
"امر جامع" این است که انسان در مسیر خودش و در آن مرحله و زمانی که هست و نسبت به مشکلاتی که دارد و نسبت به مسیری که باید طی کند، راهش را پیدا کند. به تناسب آن مرحله و نه به شکل مطلق، چون مطلق امکان ندارد. امکان ندارد که انسان همه چیز را بداند اما به تناسب آن شرایط خودش میتواند به یک امر جامع و به یک راهبرد جامع و به یک درک جامع برسد. درک جامعی که به تناسب آن مرحله است. وقتی که این راهبرد جامع را پیدا کرد، زمان عمل کردن است و نباید هیچ بهانهای داشته باشد. همه چیز به تناسب آن راهبرد است.
کسی که این راهبرد را پیدا کرده همچون کسی است که در پیشگاه اولیاء و بزرگان و پیامبر اکرم صلی الله علیه و حضرت بقیه الله الاعظم در امری است که به برنامه مشخصی رسیده و این برنامهی مشخص از ناحیهی خودش نیست از عالم بالا برایش صادر شده و هر نوع بهانهای مانند مخالفتی است که با آن موجودات برتر میکند. زمانی که آن مسیر را برایش باز کردند و این مسیر برایش روشن شد، با توجه به اینکه این روشنی و این نور از عالم بالاست و از آن خورشید اعظم برایش صادر شده و از خودش نیست، به محض اینکه این انسان در کوچکترین مسئلهای به آن مسیر بیتوجهی کند، مانند کسی است که پشتش را به خورشید کرده و خودش را در سایه و تاریکی قرار داده و اگر مشکلی برایش پیدا شود از ناحیهی خودش است. چرا که او در شرایطی است که مسیر برایش روشن شده و بدون اجازهای که از آن خورشید صادر شود نباید این محیطش را ترک کند.
وقتی که انسان در امور مختلفی به دنبال بهانههای بیحاصل است، مشکلاتی براش پیدا میشود که این مشکلات از ناحیهی خودش است. اما وقتی که با اجازه است و اجازهی آن به تناسب همان درکی است که دارد، با حقیقتی که درک میکند و با صداقت است راه برایش روشن میشود.
وقتی که این اجازه از عالم بالا صادر شود آن زمانی است که استغفار هم به دنبالش میآید. وقتی که انسان مشکلی دارد که این مشکل حقیقی و صادقانه است و در همان مسیری که در آن قدم گذاشته ایجاد شده، این درک خودش را بهکار میگیرد و آن فهم و بیانی که برایش حاصل میشود را اجرا میکند. اگر چه عقبماندگی برایش حاصل شود، این عقبماندگی با استغفاری که از عالم بالاست حل میشود.
اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ(نور:۶۲)
غفران و رحمت الهی از ناحیهی اولیاء الهی که امر مومنین را در دست دارند به صورتی برای انسان صادر میشود که مشکلات انسان حل شود. به شرطی که انسان به این مسیر "صادق" باشد.
لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً(نور:۶۳)
با احساسات، درکها و هر چیزی که در عالم طبیعی و فضای اجتماعی و خانوادگی و شخصی و حالات و آن چیزهایی که بین خودمان هست، مثل تحلیل و برداشت و قضاوتی که در مورد یکدیگر داریم، اینها را در مورد عالم بالا به کار نگیریم. آنجا قواعد متفاوت است. سرتاسر رحمت و غفران است. اگر چیزی پیش میرود از ناحیهی آنهاست و اگر چیزی را به ما نمیدهند، به دلایل و مصالحی است که این مصالح برای خود ماست. موجودات مقدسی که در عالم بالا هستند نیازی به اینها ندارند. ما قضاوتها و برداشتهایی که در عالم خودمان داریم را با آن چیزی که در عالم بالا هست یکی نگیریم. که اگر این کار را انجام دهیم کسی که ضرر میکند خود ما هستیم و نه هیچکس دیگری. این مسیر همهی ماست و اگر به همین توجه کنیم مسیر زندگیمان مشخص میشود.
فایل ها :
استماع و تکلیم با قرآن
وَ كَلَّمَ اللهُ مُوسىٰ تَكليماً: و خداوند با موسی سخن گفت؛ چه سخنگفتنی! اگرچه «تکلیم» مقام خاص حضرت موسی کلیمالله است، اما آیا با کلام خداوندی که بر جان و روح ما مینشیند، جواب و پاسخی شایسته از درون انسان نمیجوشد؟ «تکلیم» و «گفتوشنود» اگرچه به شکل کامل آن برای اولیای الهی رخ میدهد، اما قلب و روح ما در تشعشعی که از کلام الهی جذب میکند، پیوسته از درون خود با تمامی وجود و ظرفیت به تکلم میپردازد و این کلام و «تکلیم» گرچه از طرف ما با ظرفیت معرفتی محدود و ناقص و با هزاران خطا و اشتباه صورت میگیرد، اما جذبه و اقتدار کلام الهی اجازهٔ انحراف و خطا به آن نمیدهد و ما را پیوسته و پیوسته به «تکلیم»ِ بالاتر و کاملتر رهنمون میکند؛ و ما میتوانیم امیدوار باشیم که از طریق این تکلیم با حضرت حق ارتباطی کاملتر و نزدیکتر پیدا کنیم و از دریای ظلمانی جهل و غفلت به سوی قلههای نوری که در پس آن نور است (نور علی نور)، حرکت کنیم. پس چرا باید از چنین شاهراهی که به سوی تکلیم هموار است، از استماع آیات الهی غفلت کنیم: وَ إِذا قُرِئَ القُرآنُ فَاسْتَمِعوا لَهُ وَ أَنصِتوا لَعَلَّكُم تُرحَمونَ؛ پس چون قرآن را میشنوید، جان خود را برای شنیدن و توجهکردن به آن آماده کنید، ای بسا که رحمت و هدایت الهی شما را فرا گیرد. تذکرات: ۱. هنگام قرائت قرآن نهایت توجه و تمرکز خود را به کار گیرید و مقدمات آن را از قبل آماده کنید. ۲. همزمان با شنیدن آیات، توجه به خویشتن را به صورت کامل مراقبت کرده و هرگز از خود و احوال خود غافل نشوید. ۳. در توجه به خویشتن سعی کنید از هر نوع افکار روزمره و مشکلات و حوادث و چیزهای شبیه به آن خودداری کرده و توجه خود را به ذات خویش، بدون هیچ اضافه و مازادی، معطوف دارید. ۴. سؤالات و نیازها و مشکلات و هر آنچه که مربوط به زندگی روحی و حرکتی انسان است، به صورت خودجوش بر انسان هجوم میآورد و اگر انسان به آن توجه نکند، چهبسا جوابها و آگاهیها و افکار ارزشمندی به همان صورت خودجوش برای انسان فراهم شود. راه درست این است که تا انتهای استماع قرآن همچنان به آن بیاعتنا باشید: نه با آن مبارزه کنید و نه به آن اعتنا کنید. این باعث خواهد شد که افکار ارزشمند، بیشتر و بیشتر از درون انسان بجوشد. اگر در میانهٔ استماع قرآن به این افکار توجه کنید، در همان نقطه متوقف خواهد شد. بناء بر این، پس از پایان استماع و تمرکز و تأمل و سکوت میتوانید این افکار را یادداشت نمایید. ۵. توجه داشته باشید که هر برداشت و مشاهدهای تنها در صورتی اعتبار دارد که با عقل صریح و روشن موافقت داشته باشد. بناء بر این، احساسات برآمده از زندگی روزمره، حبوبغضهای رایج، افکار و مشاهدات داستانگونه و تخیلی، کلمات و جملاتی که معنای اندکی دارد و همچون خوابهای عادی انسان است و هر چیزی که معارف ارزشمند عقلانی در آن نباشد، نه تنها قابل اعتنا نیست، بلکه مانع انسان بوده و از خواطر بیارزش یا شیطانی است. بناء بر این، نباید به آن اعتنایی شود و اشتراکگذاشتن و حتی توجه به آن باعث اختلال روحی و فکری فرد و جمع شده و باید از آن خودداری کرد. آنچه در «استماع و تکلیم» برای انسان روشن میشود، باید ارزش والای معرفتی و عقلی داشته و با عقل صریح و روشن قابل محاسبه باشد. ۶. بر خلاف برنامهٔ «مخاطبه با قرآن» قرائت قرآن در اینجا به صورت تحقیق (یا مجلسی) خواهد بود و زمان آن کوتاه و بین ۵ تا ۷ دقیقه است. مدت سکوت پس از آن نیز تنها ۵ دقیقه خواهد بود و بعد از آن افراد میتوانند تجربیات خود را به اشتراک بگذارند. ۷. اگر برای صحبت و مطلب شفاهی بعد از انتهای جلسه میآیید، از آمدن خودداری کنید! تنها در صورتی بیایید که برای استماع قرآن و رسیدن به تجربهٔ «تکلیم» حاضر میشوید. در عین حال که ممکن است هیچ صحبت شفاهی هم گفته نشود! هیچ برنامهٔ قطعیِ قبلی غیر از استماع قرآن وجود ندارد و آنچه که در جلسه روی میدهد، بستگی به تجربهٔ عملی اعضاء دارد و هر کسی برای خود باید تصمیم بگیرد. ۸. فردا، دوشنبه، سوم اردیبهشت، ساعت ۵:۳۰ بامداد، اولین جلسه خواهد بود. همه چیز در حال آزمودن است و برنامه پس از این از طریق آزمون و خطا مشخص میشود.