جستجو
ورود کاربران
93 - نکاتی دربارهٔ مسیر «حکمت نامتناهی»


پرسش و گفت‌وگو
درنگی در شرایط و لوازم گفت‌وگو (اخلاقِ گفت‌وگو) در حکمت نامتناهی
📝محمدرضا لبیب

این ارائه به جایگاه و چگونگی کاربست گفت‌‌وگو در حکمت نامتناهی و در یک کلام به اخلاقِ دیالوگ در این سیر می پردازد. ابتدا مروری خواهیم داشت به ارائه آقای محمدحسین قدوسی در نشستِ نود و دوم حکمت نامتناهی که عمدتا انتقاداتی به روالِ گفت‌وگویی جلسات بود و اجمالا اینکه در ارائه و متن ایشان در دوازده بند این انتقادات و نکات مطرح شده بود :

• مواقعی که گفت‌وگو عقیم است و کاری پیش نمی برد.
• شکستن مرزها و رفتن و رفتن و ....در سیر ِ ارائه ها نادیده گرفته شده
• صرفِ میل به دیدگاه های جدید کافی نیست و شیوه فراگیری مهم است
• احساس استغنا از یادگیری در میان نیست اما ارائه ها از جان و محتوای مکاتب نیست و عمدتا در مقدمات و کلیات و "من قال" می مانندو نمی توانند در پیشبرد پروژه اصلی مثمر ثمر باشند.

سپس با استخراج مقدمات بحث از این انتقادات به چگونگیِ مواجهه و ایجاد ساختمانی دیالوگی در حکمت نامتناهی پرداخته می شود :

به نظر می رسد نقدهای اقای قدوسی عمدتا به جا بوده است اما صرفا در بیان ِ کاستی دیالوگ در حکمت نامتناهی است و در حیطۀ آسیب شناسی و بررسی جزیی تر و ارائه راهکار برای برون رفت از این شرایط چاره ای نیندیشیده است.

از نظر نگارنده ضعف عمده در شکل ناگرفتن دیالوگ در حکمت نامتناهی ، توجه نداشتن به مقوله پرسش در شکل گیری ِ دیالوگ است و تا این به فهم دقیقی از مقوله پرسش نرسیم نمی توانیم به تصور سیمای صحیحی از مفاهیمِ حکمت، امر نامتناهی،سلوک برسیم و گفت‌وگویی در خور سامان دهیم. برای درک مفهوم پرسش لازمست تا
مفاهیمی همچون :

• نقشِ پرسش در شکل گیری من گفت و گویی
• رابطه میان پرسش و شنیدن
• رابطه میان پرسش و گشودگی
• پرسش و نسبت برقرار کردن با مفاهیم دیگر و نو
• نقش مراقبه ایِ پرسش
و در نهایت
• ایجاد وضعیتِ دیالوگی از طریق درمیانه قرار گرفتن به واسطۀ پرسش ها

بعد از طرح این جایگاه به سراغ مقوله های حکمت نامتناهی ، دیالوگ و جایگاه محوری پرسش در آن رفته و تلاش می کنیم تا با بیانِ
• نسبتِ حکمت ، دانایی و کنش
• نامتناهی و حکمت
• طیف دیالوگ ورزی
و در نهایت به
• اخلاقِ دیالوگ در حکمت نامتناهی

بپردازیم . در پایان انتقادات و نکات مطرح شده در جلسه نود و دوم را به طور گذرا مرور می کنیم و سعی می کنیم با استفاده از نتایج به دست آمده به چالشی که گوینده محترم ایجاد کرده است پاسخ دهیم.


خرده‌پیشنهاداتی در خصوص جلسات حکمت نامتناهی
📝راهیل قوامی

در راستای مطلبی که در جلسه حکمت نامتناهی مطرح شد (کمبود گفتگوی مفید و کاربردی):

۱- پیش نهادن نقشه و طرح دورنمایی از موضوعاتی که تاکنون مطرح شده و آنچه می‌تواند در آینده مطرح شود، «بصورتی که ارتباط آنها قابل درک باشد»: موضوعات و عناوین جلسات حتما از نظم مشخص و ارتباط موضوعی برخوردارند اما ممکن است این ارتباط موضوعی بوضوح ادراک نشود و شکل ظاهری پراکنده‌ای داشته باشد. انسجامی که در ذهن و اندیشه آقای محمد حسین قدوسی هست، در ذهن مخاطب نیست و کم بودن این انسجام می‌تواند موجب شود گفتگو براحتی در نگیرد.

۲- سقراط برای بیان مطلب خود از دیالوگ و متونی شبیه نمایشنامه استفاده کرد که زیربنای آن دیالکتیک است. شایسته است در مورد حکمت نامتناهی نیز به شیوه متفاوت و خاص خود این مکتب اندیشید. نگارش متون کنونی، تا حدودی پیچیده است در حالی که روح مطلب ساده و شیرین است. گاهی شنیده می‌شود که متون و این زبان براحتی قابل درک نبوده و خوانش آن روان نیست. بدین ترتیب، انس با مطالب با تاخیر صورت می‌گیرد و شرایط گفتگو براحتی فراهم نمی‌شود.

۳- اختصاص دادن جلساتی به خود موضوع گفتگو و دیالوگ: گفتگو، نوعی دیالوگ است و دیالوگ آداب و مختصاتی دارد که شاید همه از آن بهره‌مند نباشند. بعضی اوقات حضور افراد صرفاً برای این است که «بشنوند» و آمادگی مشارکت و طرح مطلب ندارند. شکل کنونی حکمت نامتناهی این است که یک نفر صحبت کرده و بقیه «اگر» مطلب یا سوالی دارند در میان می‌گذارند اما اگر فرم دیگری مورد نظر است، می‌توان زمینه‌های آن را فراهم کرد.

۴- اختصاص دادن جلسه‌ای به هدف برگزاری جلسات حکمت نامتناهی و تشریح بیشتر بنیان‌های آن. پیش کشیدن نقشه راه و مسیری که این جلسات قصد دارد بسوی آن برود.


بازنگری، تفاهم، انکار
📝رضا رحیمی فرد

۱- مفروض انگاشته شده که در حلقه داخلی حکمت تفاهم و دیالوگ برقرار است، و هر سخنی لااقل فهم می‌شود؛ البته بستر فهم و تفاهم موجود است، ولی موانعی هم هست، و بارها عدم تفاهم و اختلاف‌نظر هم روی داده، ولی از کنار آن به سادگی عبور کرده‌ایم. حتی ادبیات افراد در بیان مفاهیم و اصطلاحات متفاوت است، و کمتر محل درنگ و گفتگو بوده است. به عنوان مثال تفاوت تعبیر «فهم» و «سکونت در دنیای متن» که نشان‌دهنده دو زاویه دید به یک موضوع است! بنابراین پیشنهاد تقریر یا بازنویسی مباحث و سرفصل‌ها را دادم، که گفتگوی داخلی اعضای حلقه را در پی داشته باشد.

۲- گفتگو با آفاق اندیشه، در چندین جلسه‌ای که غالبا با ارائه یک‌طرفه افراد همراه بود، و گاهی تلاش ناموفق برای گفتگو هم صورت گرفت؛ نشان داد که اساسا نیازمند هم‌افق شدن در مبانی و پیدا شدن مفاصل بحث و دیالوگ است.
نمی‌توان بی‌مقدمه و بدون حرکت به سمت افق‌های یک مکتب، توقع داشت که او سراسر میل و اشتیاق به افق حکمت نامتناهی باشد، و جان کلام از دیدگاه حکمت را بیان کند. پس پیشنهاد برگزاری پیش‌جلسات و حلقه مباحثه، برای پاگشایی افراد و تشرف افق‌های اندیشه به ساحت گفتگوی استعلایی را دادم،  که جنبه عمومی هم نداشته باشد، و شاید این عدم رسمیت به تفاهم بیشتر بینجامد. گمان می‌کنم حلقه مفقوده در این هم‌افق شدن، همان سکونت در افق‌های اندیشه است.

۳- ادبیات بحث و روش در حکمت نامتناهی، هم‌چنان تنزیهی و سلبی است؛ هرچند انکار کنیم! هر زمان سخن از ایجاب به میان آمده، کار به «حلوای تن‌تنانی، تا نخوری ندانی» یا همان چشیدن به جای فهمیدن مطرح شده، که ناظر به سلوک است. این موضوع در ارائه آخر حکمت نیز خودش را نشان می‌دهد.


فایل ها :


حکمت نامتناهی

جست‌وجو و نگرانی لایزال انسان در دیالوگ با آفاق بی‌کران اندیشه


بحث :


آخرین جلسات برگزار شده ؟
20 - فصّلت: ۳۰
1401-09-21
زندگی با قرآن
19 - حجر: ۹۱
1401-09-14
زندگی با قرآن
18 - سبأ: ۴۶
1401-09-07
زندگی با قرآن
17 - یوسف: ۹۶
1401-08-30
زندگی با قرآن
کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب این سایت تنها با کسب مجوز مکتوب امکان پذیر است.
با ما در شبکه های اجتماعی