اگر هدف این اربعین رسیدن به "خودآگاهی بنیادین" است به صورتی که "نقطه فعلی انسان" و "مسیر آینده" و "انتخاب سرنوشت ساز" مشخص شود؛ چگونه میتوان به آن نزدیک شد؟ در جلسات گذشته بحثها و مواردی برای این منظور طرح شد. اکنون در ادامه، به سوالات متداولی میپردازیم که می تواند ما را به این نقطه نزدیک کند. این سوالات در چند گروه مجزا مطرح شده و در هر گروه نتایج خاصی مورد نظر است. همان طور که تا کنون بارها تذکر داده شده؛ این بحثها و مطالب بیشتر جنبه تمرین و آموزش داشته و افراد میتوانند با تمرین ان به مهارت ذهنی و شناختی بیشتر برسند اما هرگز نباید به صورت قالبهای خشک و کلیشهای از ان استفاده کرد. هر فرد به طور طبیعی در بخشی از این مسائل درگیر است اما در نهایت باید بتواند وضعیت خاص خود را شناسایی نموده و به نتایج فردی و مختص خود برسد.
اول- شروع یک زندگی معقول
۱- آیا ممکن است در برههای از زمان تمام دستورات گذشتهای که زمانی برای انسان مفید بوده، اکنون -در این برهه و به صورت موقت- کارائی خود را از دست بدهد و انسان نیازمند بازگشت به یک زندگی معقول معمولی -در ظاهر- باشد؟
۲- آیا این بازگشت می تواند جزئی از برنامه حرکتی انسان باشد؟ چگونه و چرا؟
۳- در این صورت آیا رسیدن به چنین مرحلهای به معنی کارنامه خاصی در گذشته است؟ (مثلا کارنامه خوب یا بد، نمره قبولی یا مردودی، انجام مراحل گذشته به صورت کامل یا ناقص)
۴- اگر بازگشت نکند چه خواهد شد؟
۵- در چنین شرایطی بازگشت به خویشتن که مفهوم محوری حرکت انسان است، چه خواهد شد؟
دوم- بازگشت به زندگی به معنی معمولی آن
۱- تفاوت این گروه با گروه قبلی چیست؟
۲- آیا عوامل غیر عقلانی در اینجا به صورت پررنگ وجود دارد که وضعیت افراد این گروه را انحصاری کند؟
۳- ایا این به معنی جلوتر بودن یا عقب تر بودن این گروه نسبت به افراد گروه قبلی است؟
۴- سوالات گروه قبلی در مورد اینها هم اگر مطرح شود جواب چیست؟
سوم- توجه به مانع عمیق آشکار یا پنهانی که اثر کلیدی در زمین گیر شدن فرد دارد (مانندنیاز، احساس، نگرش، اضطراب ناخواسته، خصلتهای آشکار و پنهان، مشغولیتها و غیر آن) در شرایطی که راه راحت و دردسترسی برای درمان آن و یا حتی برای شناخت آن وجود ندارد.
۱- ضروری ترین مقدمه برای رسیدن به راه و گذر از این مشکل چیست؟ (خوداگاهی وشناختی متفاوت از آنچه که تا کنون وجود داشته است)
۲- بهترین راه رسیدن به خوداگاهی اینچنین چیست؟ (رفاقت)
۳- تفاوت رفاقت به معنی رکن سلوک با رفاقت های فکری و روحی رائج و گفتگوهایی که متداول است و در این مسائل روحی و احساس و نیاز و مانند ان گفتگو میشود چیست؟
۴- راه رسیدن به این نوع رفاقت بنیادین چیست؟ (ظرفیت)
۵- آیا بدون ظرفیت هم می توان به این نتایج رسید؟
۶- راه رسیدن به این ظرفیت چیست؟ (پیدا کردن خود برتربینیهای بنیادین وناخوداگاه)
۷- با وجود ناخوداگاه بودن این خودبرتربینی بنیادین چگونه می توان به آن رسید؟ آیا راه روشنی وجود دارد؟ آیا انسان با توجه به آن دسترسی پیدا میکند؟
۸- خوشباشی -به عنوان یک مانع- در اینجا به چه معنی است و آیا همان خوشگذرانی -یا مفهوم منفی دیگری- است یا میتواند در عین مانع بودن، یک خصلت مثبت باشد؟
۹- اگر ارتباطات را بستر مهمی برای درک خصلتهای نادرست بدانیم؛ معیار بروز این خصلتها در ارتباطات انسانی چیست؟ (عدم تعادل و گرفتارشدن درارتباطات)
۱۰- معیار بروزهای نادرست درونی و بیرونی در ارتباطات چیست؟ (نگاه غیر مومنانه به یکی از انسانها، گرفتاری و ناتوانی در توسعه ارتباط، تمایل به اختفای خارج از قاعده و..)
۱۱- مشغولیت های مانع تمرکز در چه حدی میتواند یک مانع اساسی محسوب شود؟
۱۲- حساسیتهای مزاحم انسان چگونه شناخته میشود؟
چهارم- ادامه مسیر بدون تغییرات اساسی
۱- درچه شرایطی انسان میتواند به این نتیجه برسد؟
۲- چه روشهایی در این افراد باید مورد توجه جدیتری قرار بگیرد؟ (مراقبه، محاسبه و کتابت)
۳- پیدا کردن موارد ۵ و ۶ از بند ۱۳ جلسه دوم در این افراد چه جایگاهی دارد؟
۴- ایا در این افراد خوداگاهی ضرورت بیشتری پیدا میکند؟ در چه صورت؟ (در صورت اضطرابهای دائمی و بدون انقطاع)
۵- در کنار سوال سوم، آیا کار و اموری که با هدف و رسالت زندگی آنان مرتبط است جایگاه مهمتری پیدا می کند؟
پنجم- پیدا کردن یک نظم کاملتر به همان معنی که در ارکان حرکت انسان گفته شد
۱- آیا حرکت به سمت برپا کردن این نظم محتوایی و عمیق میتواند آسیبها و خلل کار و زندگی را نشان دهد؟
۲- چگونه باید برای خلوت و تمرکز برنامه ریخت و محاسبه نمود؟
۳- نتیجه بخش بودن و در مقابل آن مقید به نتیجه نبودن به چه معنی است و چگونه با هم جمع میشوند؟
۴- جرقههای ناب در خلوتها چگونه است؟
۵- مسیر به سوی "کار" -به معنی رسالهای آن- چگونه باید طی بشود و کدام بخش از ان باید حال باشد و کدام بخش از ان به آینده موکول شود؟
۶- حجم کارهای هدفی که در مسیر "کار و رسالت انسان" است به چه معنی است؟
۷- ارتباط تمرکز با رسیدن به نتایجی در فهم و درک عمیق تر بنیانهای زندگی چگونه سنجیده میشود؟
ششم- وصول به نفی و انکار های عمیق
۱- چه زمانی می توان به این سمت رفت؟ (زمان فوران عقل یا موفقیت یا بن بست غیر کاذب)
۲- راه وصول به آن چیست؟ (توجه و تمرکز)
۳- تفاوت "هیچ نخواستن، معلق بودن و رهائی و آزادی" که در نفی و انکار است با لاابالیگری، بیتوجهی و عملنکردن چیست؟
۴- تفاوت بیعملی انکاری با عمل نکردن و اقدام نکردن چیست؟
هفتم- نرسیدن به درکی روشن و قبول بیسامانی اجباری
۱- معنی این حالت چیست؟
۲- چه زمانی باید ان را قبول نمود؟
۳- ایا این حالت به معنی عقب ماندن و دور بودن و شکست است؟
۴- آیا ممکن است در عین امکان رهایی؛ این بیسامانی را به صورت اختیاری انتخاب نمود؟
۵- اصلی ترین عامل این حالت چیست؟ (خلا در شناخت و خوداگاهی و عدم امکان شناخت وظیفه و انتخاب سرنوشتساز و خلا در انگیزه)
دوستان با توجه به مطالب دو جلسه اخیر، ارزیابی مجدد از خودشان داشته باشند و جواب این سوال را یک بار دیگر بنویسند:
اکنون در چه نقطهای هستم و چه خودآگاهی جدیدی باید برسم ؟
سیر من چیست؟
چگونه می توانم به نقطه ذاتی نزدیک شوم و یا از آن نهایت استفاده را بنمایم؟
- سوال یکی از دوستان: آیا باید تعیین کنیم که در کدام یک از گروه های هفتگانه قرار داریم؟
+ جواب آقای قدوسی: به هیچ وجه. نباید به این مطالب به صورت کلیشه نگاه کرد. باید وضعیت خودشان را تشریح نمایند به هر صورتی که خودشان میخواهند.