وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّـهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ(یونس:۱۸)
اکثر زندگی انسان به لغویات میگذرد چیزهایی که نه ضرری برای انسان دارد و نه منفعتی. افکار، اندیشهها حب و بغض، تصمیمات، اهتمامات، تلاشهایی که انسان انجام میدهد، غذایی که میخورد، حرکتی که میکند، اشتغالی که دارد و خودش را برای آن میکُشد تا به آن اشتغال برسد و همهی چیزهایی که در زندگی روزمرهی انسان وجود دارد و با تمام قوا به دنبال آن از فکر و ذکر و عمل و اقدام و حب و بغض میرود. وقتی انسان توجه کند، میبیند اکثر این کارها نه در دنیا و نه در آخرت برایش نه منفعتی دارد و نه ضرری. لغویاتی است بیحاصل. فقط اندیشههایی که صبح تا شب ذهن انسان را چنان آلوده کرده که حتی برای یک لحظه خلوت هم برای او امکان ندارد. خواطر همچون ایلغاری که همه چیز انسان را غارت میکند، خلوت انسان را هم غارت میکنند. همهی اینها اکثرش نه ضرری دارد و نه منفعتی. اما اگر خوب دقت کنیم چیزهای بیحاصل که سرتاسرش ضرر است به خاطر لغو بودن آنها.
وقتی که نصیحتگری از درون یا بیرون انسان را نصیحت میکند که: رها بکن.
آنها میگویند که اینها چیزهایی هستند که ما را به آن مقاصد خودمان میرسانند. مقاصدی که انتها ندارد.
قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ(یونس:۱۸)
آیا خداوند اینها را بهتر نمیداند؟ شما فکر میکنید بهتر است این جهانی که آفریده شده و برای شما ابزار و وسایلی برقرار شده برای رسیدن و درست کردن دنیا و آخرتتان کنار بگذارید و فکر میکنید که چیزهای دیگری وجود دارد که خداوند از آنها خبر ندارد ؟!
سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ(یونس:۱۸)
این شرک بیحاصل و بینتیجهای است که بر خداوند میبندید و زندگی دنیایی و آخرتی خودتان را خراب میکنید.
وقتی بعد از مشکلاتی که انسان در این زندگی دنیایی برایش ایجاد شده بوده، یک رحمت و رفاه و آسایش و خوشی و راحتی برایش فراهم می شود شروع میکند به مکر و برنامهریزی برعلیه واقعیتهایی که در این جهان بر زندگیاش و بر خویشتنش و بر انتخابش حاکم است. سعی میکند این واقعیتها را با برنامهها و برنامهریزیهایی که خلاف این واقعیتها هست از بین ببرد.
قُلِ اللَّـهُ أَسْرَعُ مَكْراً(یونس:۲۱)
اگر بنا بر این برنامهها و به این حیلهها باشد، خداوند قویتر از شماست. چرا زندگی خودتان را نابود میکنید؟!
انسان در این زندگی عادی دارد حرکت میکند و بادهای همراه در زندگی، او را به سمت موفقیت پیش میبرند و در این شادمانی غرق است که ناگهان تندبادی طوفانی که هر روز در زندگی انسان به وجود میآید، پیدا میشود و این ظرف کوچک انسان به انتها میرسد و ظرفش پر میشود و فکر میکند که به زودی غرق میشود و احساس میکند از هر سمتی موجی زندگیاش را نابود میکن.
"ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ"
فکر میکند که این موجها اینبار دیگر او را غرق میکند. وقتی که به اینجا میرسد:
"دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ"
در آن نقطه شروع میکند به برقراری ارتباط درستی با بینهایت. با صداقت فکر کردن. خویشتن را فریب ندادن، فریب نکردن و با خود صادق بودن و تصمیم میگیرد که:
"لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ"
این بار این مسیر را درست برود و قدر زندگیاش را بداند و واقعیتها رو ببیند و به سمت زندگی واقعی حرکت کند. اما وقتی که این موج برطرف میشود (همیشه این موجها در حال برطرف شدن هستند همانطور که خوشیها هم از بین میروند).
اما این جهانی که خداوند خلقت کرده و تدبیر کرده و این کائنات و این واقعیتهایی که زندگی شما را فراگرفته و شما را به سمت یک دارالسلام میبرند به سمت یک زندگی پر از امنیت و سلامت و درستی و صراط مستقیم. آن صراطی است که خداوند به شما نشان میدهد.
آن کسانی که در این مسیر درست میروند نه تنها آن خوبیها به خودشان برمیگردد بلکه مازاد بر آن هم زندگیشان پر از سلامت و درستی و پیشرفت میشود.
وَ لا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ (یونس:۲۶)
هیچ سیاهی و ذلتی و خواری بر چهره آنها نمینشیند.
وَ لا ذِلَّةٌ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ(یونس:۲۶)
بهشت حقیقی این است که انسان با حقیقت آشتی میکند و از فریب خویشتن دست برمیدارد و از برنامه ریختن و حیلهگری برعلیه واقعیتهایی که با همهی وجود می بیند دست برمیدارد و به صراط مستقیمی که صراط حقیقت است (صراط آن چیزی است که انسان میبیند و میداند) گردن میگذارد.
فایل ها :
استماع و تکلیم با قرآن
وَ كَلَّمَ اللهُ مُوسىٰ تَكليماً: و خداوند با موسی سخن گفت؛ چه سخنگفتنی! اگرچه «تکلیم» مقام خاص حضرت موسی کلیمالله است، اما آیا با کلام خداوندی که بر جان و روح ما مینشیند، جواب و پاسخی شایسته از درون انسان نمیجوشد؟ «تکلیم» و «گفتوشنود» اگرچه به شکل کامل آن برای اولیای الهی رخ میدهد، اما قلب و روح ما در تشعشعی که از کلام الهی جذب میکند، پیوسته از درون خود با تمامی وجود و ظرفیت به تکلم میپردازد و این کلام و «تکلیم» گرچه از طرف ما با ظرفیت معرفتی محدود و ناقص و با هزاران خطا و اشتباه صورت میگیرد، اما جذبه و اقتدار کلام الهی اجازهٔ انحراف و خطا به آن نمیدهد و ما را پیوسته و پیوسته به «تکلیم»ِ بالاتر و کاملتر رهنمون میکند؛ و ما میتوانیم امیدوار باشیم که از طریق این تکلیم با حضرت حق ارتباطی کاملتر و نزدیکتر پیدا کنیم و از دریای ظلمانی جهل و غفلت به سوی قلههای نوری که در پس آن نور است (نور علی نور)، حرکت کنیم. پس چرا باید از چنین شاهراهی که به سوی تکلیم هموار است، از استماع آیات الهی غفلت کنیم: وَ إِذا قُرِئَ القُرآنُ فَاسْتَمِعوا لَهُ وَ أَنصِتوا لَعَلَّكُم تُرحَمونَ؛ پس چون قرآن را میشنوید، جان خود را برای شنیدن و توجهکردن به آن آماده کنید، ای بسا که رحمت و هدایت الهی شما را فرا گیرد. تذکرات: ۱. هنگام قرائت قرآن نهایت توجه و تمرکز خود را به کار گیرید و مقدمات آن را از قبل آماده کنید. ۲. همزمان با شنیدن آیات، توجه به خویشتن را به صورت کامل مراقبت کرده و هرگز از خود و احوال خود غافل نشوید. ۳. در توجه به خویشتن سعی کنید از هر نوع افکار روزمره و مشکلات و حوادث و چیزهای شبیه به آن خودداری کرده و توجه خود را به ذات خویش، بدون هیچ اضافه و مازادی، معطوف دارید. ۴. سؤالات و نیازها و مشکلات و هر آنچه که مربوط به زندگی روحی و حرکتی انسان است، به صورت خودجوش بر انسان هجوم میآورد و اگر انسان به آن توجه نکند، چهبسا جوابها و آگاهیها و افکار ارزشمندی به همان صورت خودجوش برای انسان فراهم شود. راه درست این است که تا انتهای استماع قرآن همچنان به آن بیاعتنا باشید: نه با آن مبارزه کنید و نه به آن اعتنا کنید. این باعث خواهد شد که افکار ارزشمند، بیشتر و بیشتر از درون انسان بجوشد. اگر در میانهٔ استماع قرآن به این افکار توجه کنید، در همان نقطه متوقف خواهد شد. بناء بر این، پس از پایان استماع و تمرکز و تأمل و سکوت میتوانید این افکار را یادداشت نمایید. ۵. توجه داشته باشید که هر برداشت و مشاهدهای تنها در صورتی اعتبار دارد که با عقل صریح و روشن موافقت داشته باشد. بناء بر این، احساسات برآمده از زندگی روزمره، حبوبغضهای رایج، افکار و مشاهدات داستانگونه و تخیلی، کلمات و جملاتی که معنای اندکی دارد و همچون خوابهای عادی انسان است و هر چیزی که معارف ارزشمند عقلانی در آن نباشد، نه تنها قابل اعتنا نیست، بلکه مانع انسان بوده و از خواطر بیارزش یا شیطانی است. بناء بر این، نباید به آن اعتنایی شود و اشتراکگذاشتن و حتی توجه به آن باعث اختلال روحی و فکری فرد و جمع شده و باید از آن خودداری کرد. آنچه در «استماع و تکلیم» برای انسان روشن میشود، باید ارزش والای معرفتی و عقلی داشته و با عقل صریح و روشن قابل محاسبه باشد. ۶. بر خلاف برنامهٔ «مخاطبه با قرآن» قرائت قرآن در اینجا به صورت تحقیق (یا مجلسی) خواهد بود و زمان آن کوتاه و بین ۵ تا ۷ دقیقه است. مدت سکوت پس از آن نیز تنها ۵ دقیقه خواهد بود و بعد از آن افراد میتوانند تجربیات خود را به اشتراک بگذارند. ۷. اگر برای صحبت و مطلب شفاهی بعد از انتهای جلسه میآیید، از آمدن خودداری کنید! تنها در صورتی بیایید که برای استماع قرآن و رسیدن به تجربهٔ «تکلیم» حاضر میشوید. در عین حال که ممکن است هیچ صحبت شفاهی هم گفته نشود! هیچ برنامهٔ قطعیِ قبلی غیر از استماع قرآن وجود ندارد و آنچه که در جلسه روی میدهد، بستگی به تجربهٔ عملی اعضاء دارد و هر کسی برای خود باید تصمیم بگیرد. ۸. فردا، دوشنبه، سوم اردیبهشت، ساعت ۵:۳۰ بامداد، اولین جلسه خواهد بود. همه چیز در حال آزمودن است و برنامه پس از این از طریق آزمون و خطا مشخص میشود.