جستجو
ورود کاربران
27 - مقدّمات و مختصّات «توجّه به نفس»


۱. اولین قدم در آمادگی برای توجه به نفس، حل کردن گرفتاری‌هایی است که روح و روان و زندگی انسان را زندان نموده و آزادی عمل را سلب می‌کند. این گرفتاری‌ها از خصلت‌ها و حب و بغض‌ها گرفته تا تصورات وهمی و مجازی که از خویشتن در دنیای امروز رواج دارد و به جای بازگشت به خویشتن به شخصیتی از خود بها می‌دهد که آلوده به انواع گرفتاری‌هاست. بدون کنار گذاشتن و حل کردن این بندها و زندان‌ها امکان توجه به نفس وجود ندارد.

۲. نگاه درست به خویشتن و پیدا کردن جهت ذاتی مقدمه مهمی برای این مسیر است. اینکه در هر ظرف و وضعیت چگونه باید جهت‌گیری ذاتی داشت و درک این نکته که در هر مرحله امکان دارد خصلت‌ها و زندان‌هایی از خویشتن را به جای خود مورد توجه قرار داده و آن را به جای جهت ذاتی بگیریم. باید دانست که جهت‌گیری ذات یعنی رها شدن از هر فکر و تمایل و جهت و وسیله و غیر آن. درواقع جهت ذات به معنی بی‌جهتی است و ترک هر جهت‌گیری و سلب هر هدف و تمایل و برهنه شدن از هر ابزار و وسیله. ذات انسانی اگرچه بی‌نهایت است و رهایی از زندان برای او در این نشئه مقدور نیست اما می‌تواند جهت آن را بیابد و انتخاب کند همان‌طور که همه نامتناهی‌های دیگر نیز در این نشئه تنها به صورت جهت‌گیری مقدور است و امکان وصل و درک آن موجود نیست.

۳. مسیر انسان اگر به سوی فضیلت و رهایی و احیای وجودی نباشد توجه به نفس و مراقبه آن می‌تواند برای فرد قدرت و اقتدار شیطانی ایجاد کند. در این حالت حب و بغض‌ها و وابستگی انسان او را با وجود حرکت به سوی ذات خویشتن در مرحله‌ای از مسیر که شخصیت و هویت انسان آغشته و گرفتار در لایه‌ها است نگاه داشته و به جای اینکه دانایی و توانایی انسان صرف احیای نفس شود تبدیل به قدرتی در خدمت اهداف شیطانی می‌گردد و چه بسا مسیر شقاوت را طی کرده و در معرض سقوط قرار گیرد.

۴. مقدمه بسیار مهم دیگر درک و فهم کامل تفاوت "خود در مقابل غیر" و "خود جامع" است. درک این تفاوت اگرچه در ابتدا ساده و آسان به نظر می‌رسد اما در عمل عموما نوع اول را به جای دوم گذاشته و دچار یکی از این دو مشکل می‌شویم:

اول انزوا؛ و این زمانی است که بازگشت و توجه به "خود در مقابل غیر" معطوف شده و فرد حرکت خود را ادامه داده و به سمت انزوا و ترک مقتضیات اجتماعی کشیده می‌شود.

دوم اگر بعد از حرکت به سوی خویشتن و رها شدن از بعضی از لایه‌هایی که انسان را احاطه کرده فرد در مقابل "خود در مقابل غیر" قرار گرفته و نتواند"خود جامع" را بشناسد، ممکن است مسیر حرکت و زندگی خود را به سوی اثبات و توسعه همان مرحله از رهائی تغییر دهد. در این صورت در حالی که سیر رهایی متوقف شده توسعه عرضی آن آغاز می‌شود. توسعه عرضی یعنی گسترش مختصات زندگی فردی و اجتماعی و فعالیت‌ها و گفتگوها و تالیف و تدریس و مبارزات و خدمات بدون اینکه رهایی او ادامه یافته و عمق بیشتری از خویشتن را درک کند. در واقع در این حالت او در منزل‌گاهی از مسیر توقف نموده و آثار بیرونی و آمار آن را افزایش داده بدون اینکه در سلسله مراتب انسانی رشدی را بپیماید و چه بسا دچار تنزل هم بشود.

۵. مقدمه دیگر مجهز شدن انسان به نگرش درست در مورد نامتناهی بودن انسان است. اینکه انسان چگونه عالم بی‌انتهایی است که مسلط بر عالم مادی است و تاثیرگذار بر تمام حوادث جهان. برداشتن مرزهای عینی و نگرشی که اساس رسیدن به این نگرش و بینش است تنها با درک درستی از جهان مقدور است. گرفتاری فرد در "نگاه‌های متکثر و نگرش‌های جدا از هم" ، "خدای کنار از موجودات" ، "اربابی که در آسمان است" ، "موجودات برتری که همچون شخصیت‌های جدا از هم می‌باشند" ، "جهان‌هایی که باید بین آن‌ها مرز کشید" و هر تصوری از این نوع اگرچه در ابتدای امر مانع اقدام نیست اما در وسط مسیر باعث توقف می‌شود.

۶. این مقدمات اگرچه بسیار ضروری است، اما نباید به صورت کلیشه‌های ضروری و فراگیر به آن نگاه کرد و چه بسا افرادی که خارج از این کلیشه‌ها می‌توانند به مراحل جدی و مهمی از "توجه به نفس" و"بازگشت به خویشتن" دست یابند. بنابر این ملاک در افراد وضعیت خود آنان است که باید با مشاهده و مراقبه و مشورت با افراد با صلاحیت متوجه آن بشوند.

۷. اولین مرحله برای ورود به سیر توجه به نفس، فکری و ذهنی است و کاملا با ذهن صورت می‌گیرد. طی کردن مقدمات قبلی در این مرحله بسیار مهم است. باید فرد در این زمان به سوی ترک افکار خود و رها کردن آن‌ها پیش برود. در نتیجه اگر ترک‌ها و نفی‌های قبلی را انجام نداده ‌باشد، امکان گذر از این مرحله را ندارد. چون تصمیم و همتِ کنار گذاشتن هر ذهن و فکری در اینجا ضروری است. ترک افکار در ابتدای شروع سیر از محالات است و تقریبا ممکن نیست. اما فرد می‌تواند اراده خود را معطوف به این نموده که به صورت ارادی و با تصمیم خود به سوی هیچ ذهنیت و فکری نرود. در این حالت افکار چون رودخانه‌ای جاری بلکه چون سیلابی مهاجم به فرد هجوم آورده و یکی پس از دیگری فضای ذهن او را تسخیر می‌کند؛ اما فرد چون یک فانوس دریایی که در میان امواج ایستاده، باید به استقرار خود و بی‌توجهی به افکار مهاجم ادامه داده و بدون مبارزه با آن‌ها، اگر توانست آن را ترک کند و اگر نتوانست آن را رها نموده و اعتنایی به آن نکند. گاهی هجوم چنان قوی است که خلوت ممکن نیست در این صورت اگر توانست با "کم کردن درجه خلوت" ادامه دهد و اگر نتوانست باید با مشغولیت کم یا زیاد از حیطه افکار و ذهنیت‌های مهاجم خارج شود.

۸. نه تنها رعایت ارکان حرکت انسانی در این سیر اهمیت ویژه‌ای دارد، بلکه جزئیات و دقایق آنچنان مهم است که بی‌توجهی به یکی از آن‌ها می‌تواند کل سیر را با شکست روبرو کند. مثلا در جلسه ۱۲ رساله ۴ (خلوت) توضیح داده شده که:

"وقت اختصاصی این کار نباید زمان طولانی باشد که با زندگی روزمره -شخصی، خانوادگی و اجتماعی- در تعارض باشد."

و نیز:

"اگرچه انسان می‌تواند مراقبه دائمی و یا در اغلب اوقات داشته باشد و این دائمی بودن مراقبه و محاسبه مفید و در مواردی ضروری است، اما زمان خلوت و توجه باید جدا و مرزبندی شده باشد و نباید این وقت در طول روز و با کارهای دیگر مخلوط شود. در اکثر موارد مراقبه دائمی مفید است اما پخش کردن و مخلوط کردن زمان متمرکز اختصاصی با زندگی روزانه باعث ضربه زدن به زندگی روزمره و بی‌حاصل شدن برنامه تمرکزی می‌شود. همچنین زمان بیش از حد می‌تواند آثار منفی داشته باشد و عامل زمین‌گیر شدن انسان شود. در بیشتر موارد، انسانی که پیوسته و در همه حالات گرفتار افکار و اندیشه‌هایی از این نوع است باید برای خروج از آن برنامه مشخصی داشته باشد زیرا مشغولیت بیش از حد در توجه به خود می‌تواند کاملا آن را بی‌نتیجه کند. زمان اندک و نتیجه‌بخشی بسیار لازم است و نه زمان فراوان و همیشگی که بیشتر با یاس و ناراحتی و درد همراه است و کمتر به یک عمل کامل و مفید منتهی می‌شود."

۹. مرحله بعدی در این سیر، "معرفتی" است و انسان درکی پیدا می‌کند که ورای ذهن است و بسیار لطیف‌تر و ارزشمند‌تر و کامل‌تر و درست‌تر است. بسیاری از مشکلات فکری انسان در این مرتبه امکان حل‌شدن دارد و مانند نگاه روشن‌تری است که فرد را قادر می‌سازد اموری را رصد کند که قبل از آن برایش مقدور نبوده است. شاید بسیاری از مشکلات افراد ناشی از این است که بدون به دست آوردن این آگاهی و تنها با تکیه بر ذهن و بحث و مطالعه و دَوَران ذهنی قصد حل کردن مسائل خود را دارند و این ممکن نیست.

۱۰. مرحله بعدی عینی است. یعنی خودیت انسان توسعه وجودی و عینی پیدا کرده و بخش‌های جدی و غیرقابل انتظاری از جهان بیرونی و زندگی روزمره و شغلی و خانوادگی او را در بر می‌گیرد و دنیای او را تغییر می‌دهد.

۱۱. مرحله بعدی عینی‌فکری است. یعنی همه آنچه که در مراحل قبلی به صورت ضعیف و قابل انهدام به دست آورده بود، اکنون قوی و پررنگ می‌شود و تصورات و افکار انسان تحت تاثیر خویشتن قدرتمند او قرار گرفته و شخصیت متفاوتی در او شکل گرفته و آثار و آمار بیرونی و ارتباطات و گفتگوها و جایگاه اجتماعی او تغییر می‌کند. در این دوره است که آثار واقعی "توجه به نفس" ظاهر شده و فرد متوجه می‌شود که چگونه باید زندگی کند و حقیقت بسیاری از امور در این رتبه برای او آشکار می‌شود؛ اگرچه قبل از این هم درک‌های ارزشمندی از آن داشته اما این مشاهدات گوئی از جنس دیگری است.

۱۲. بعد از این مراحل، آغاز "سیر وجودی" است و در واقع ابتدای توجه به نفس حقیقی در اینجاست و هرچه که تاکنون رخ داده همچون مراحل مقدماتی برای این سیر اصلی بوده است. مثال ملموس این مرحله مانند هواپیمایی است که تازه ابتدای باند پرواز قرار گرفته و آماده take-off است! همه مراحل قبلی مقدمه این عمل اصلی است: از خارج شدن از شهر شلوغ و گذشتن از ترافیک و گذر از گیت‌های بازرسی و غیر ان تا سوار شدن و بستن کمربندهای ایمنی... هرچه انسان از آن دورتر باشد مراحل بیشتری باید طی کند تا به اول راه برسد...

بعداز این مراحل دیگری در مسیر است که از بحث ما خارج است.

۱۳. زندگی درست و متعادل -در اکثر موارد- شرط برقراری سیر توجه به نفس است و بدون آن امکان ندارد. ثمره زندگی درست این است که انسان امکان توجه به نفس و احیای خویشتن انسانی را پیدا می‌کند.

۱۴. تعادل در زندگی و ابعاد مختلف مادی و معنوی و غیر آن از شرایط زندگی درست است. درستی و تعادل زندگی هر فرد با خودش سنجیده می‌شود و قابل مقایسه نیست. انسان‌ها از جهت طولی و عرضی با هم تفاوت‌هایی دارند:

ظرفیت وجودی و معرفتی انسان تفاوت طولی را تعیین می‌کند. هر اندازه که این ظرفیت بیشتر و بالاتر باشد، مقتضیات و لوازم محکم‌تری در مورد زندگی فرد باید وجود داشته باشد.

چگونگی این ظرفیت و محتوا و چینش وهویت و شخصیت و خصلت‌های فرد و دیگر مشخصات افراد، "تفاوت عرضی" ایجاد می کند و افرادی که در یک رتبه و ظرفیت وجودی هستند هر کدام به صورتی و درحالتی هستند که باید در تنظیم زندگی درست و متعادل موردتوجه قرار گیرد.

بنابراین معیار زندگی درست برای هر فرد به گونه‌ای است و هرگز نمی توان مشخصات و حالات ظاهری را دلیل بر چیزی گرفت. کسی که در گوشه غار است با آنکه فیلسوف مذاکرات است، آنکه در ذکر مدام است با آنکه پشت بار شراب است، زن خانه‌‌دار با مبارز اجتماعی در صحنه، عوام کامل با دانشمند شامل یا عارف سائر هیچ‌کدام به تنهایی و تنها با دیدن شرایط ظاهری قابل قضاوت و تشخیص برتری و پایین‌تری نیست و هر نوع قضاوت و تحمیل ارزشی ناشی از جهل و محدودیت تصور و تعمیم نابخردانه تفکر خویش است.

۱۵. همه این مواردی که ذکر شد دلیل بر هرج‌ومرج رفتاری و نبودن هیچ معیار و مبنایی برای عمل انسان نیست. بلکه به معنی این است که معیار اصلی، زندگی انسانی و احیای خویشتن و برپایی فضیلت‌هاست و این به تناسب هر فرد متفاوت است و اگرچه معیارهای مشترک و روشن و فضیلت‌های همگانی وجود دارد اما آنچه که در نهایت تعیین‌کننده است، نتیجه این اعمال و رفتار بر هویت انسانی فرد است و نه چیزی غیر از آن.

۱۶. "گرفتاری‌های مانع توجه به نفس" در مراحل مختلف متفاوت است اما شیوع آن در هر مرحله به گونه خاص آن مرحله است:

اکثر گرفتاری انسان قبل از ورود به مقدمات در حب و بغض‌ها و اهداف مادی و معنوی است. اهدافی که انسان را از توجه به خود و هشیار شدن در مورد اینکه "خود" هم وجود دارد بازمی‌دارد.

اکثر گرفتاری انسان بعد از ورود به مقدمات در مشغولیت‌هایی است که نمی‌گذارد به همان اندازه که هوشیار شده به خودش بپردازد.

اکثر گرفتاری افرادی که وارد سیر و مراتب ابتدایی آن -قبل از ورود به مرحله اصلی- شده‌اند در مراتب ذهنی آن است.

اکثر گرفتاری کسانی که وارد مرحله ذهنی شده ولی هنوز گرفتار هستند و نمی‌توانند پیشرفتی داشته باشند در اثر تصور غلطی است که از "خویشتن جامع" دارند.

۱۷. اما بیشترین دلیل در توقف انسان زمانی که وارد سیر شده و مراحلی هم پیشرفت نموده اما در وسط راه توقف می‌کند، چیز دیگری است. این زمانی است که فرد به مرتبه‌ای از فتح و ظفر و مشاهده خویشتن و درک آن رسیده و حتی بارقه‌هایی از معارف حقه خویشتن را هم مشاهده نموده اما به جای ترک آن "مرحله و لایه شخصیتی" و حرکت به سوی خویشتن و رسیدن به عمقی بیشتر از ذات، توقف نموده و نیاز و توانایی و ظرفیت خود را به صورت "عرضی" یا "دوری" برآورده می‌کند. منظور از حرکت عرضی -همان‌طور که در بند ۴ توضیح داده‌شد- این است که فرد برای اقناع خود پناه می‌برد به توسعه آثار بیرونی و آمار آن‌ها و وسعت کارهایی که انجام می‌دهد و توسعه علمی یا ذهنی یا خیرات بیرونی یا هر چیزی که نشان و ظاهری بهتر و وسیع‌تر دارد و در نتیجه به جای توجه به نفس، با اعمالی که ظاهری فریبنده دارد، با حرکت بیرونی خود را راضی و خوشنود نموده و ترک تعمیق خویشتن می‌نماید. حرکت دوری یعنی تکرار دوره‌ای از حرکات و سکنات که پیوسته از یکی به دیگر نقل مکان نموده و از این جولان ظاهری یا باطنی انتظار خود را برآورده نموده بدون اینکه نتیجه مستمری از آن حاصل شود. انسانی که به صورت دوره‌ای کلاس‌ها، برنامه‌های ارزشمند و حتی عمیق، زیارت‌ها و حضور مداوم و دوره‌ای خود را در مکان و زمان و فضای قرار می‌دهد و بعد از هر حضور آثار موقتی برای او حاصل شده و پس از مدتی فراموش نموده و دوباره دوره‌ای جدید آغاز می‌کند نمونه‌ای از این حرکت دوره‌ای است. در حرکت دوری ممکن است به صورت موقت در هر دوره فتوحات درونی ارزشمندی حاصل شده اما استمراری در کار نیست و فرد بعد از مدتی آن را رها کرده و به دنبال برنامه‌ای دیگر -که چه بسا ارزشمند است- می‌رود و هیچ راهبرد و برنامه درازمدت و حساب‌شده‌ای ندارد.

۱۸. همین‌طور که حرکت به سوی احیای خویشتن آثار پیش‌برنده دارد، توقف در آن می‌تواند آثار معکوس داشته و حتی وضعیت انسان را از قبل از شروع حرکت بدتر کند!


فایل ها :


رسالهٔ عملیّه (۶)

رساله عملیه ۶ در زمانی شروع می‌شود که از یک سو ما از تجربه رمضان و فضای استثنائی آن بیرون آمده‌ایم و برای آینده خود امیدها و آرزوها داریم و از سوی دیگر در آستانه اربعین کلیمی هستیم. همه این‌ها به معنی این است که مقتضی ورود به این دوره از رساله آمادگی و تعهد و عمل بیشتر و بهتر و کامل‌تر است. از طرف دیگر رساله عملیه ۶ پس از تجربه پنج رساله عملیه می‌باشد که حدود هشت سال به طول کشیده است. آنچه در این رساله مطرح می‌شود تا حد زیادی ناظر و مشرف به مطالب دوره‌های قبلی رساله است و تجربیاتی که دوستان داشته‌اند و محتوایی که در آنجا بیان شده و سعی بر این است که از تکرار مطالب خودداری شود. بنابراین از یک‌سو باید دوستان برای یک عمل درست و کامل آماده و متعهد بوده و از سوی دیگر رجوع به مطالب قبلی داشته باشند. نحوه تعهد عملی دوستان به تدریج در هر بحث و جلسه روشن شده و ارجاع به مطالب قبلی هم در هر جلسه بیان می‌گردد. نحوه ارائه مطالب و محتوای جلسات تغییراتی خواهد کرد از جمله اینکه بخش مهمی از مطلب تنها به صورت کتبی ارائه شده و از سوی دیگر بیش از گذشته مبتنی بر کار دوستان و بازخوردی است که از سوی آنان ارسال می‌گردد. همچنین فعالیت و تمرین‌های بیشتری برای دوستان در جلسات مقرر خواهد شد. به امید استفاده بیشتر از وقت و عمر و تعامل جمعی کامل‌تر و حضور پررنگ‌تر.


بحث :

1 - 1404-08-28 گفت‌وگو مشاهده فایل ها :

آخرین جلسات برگزار شده ؟
28 - چه‌گونه قرآن بخوانیم؟ (ارائهٔ تجربیات و سؤالات)
1404-08-17
رسالهٔ عملیّه (۶)
27 - مقدّمات و مختصّات «توجّه به نفس»
1404-08-10
رسالهٔ عملیّه (۶)
26 - نکتهٔ محوری انکار (کارگاه)
1404-08-03
رسالهٔ عملیّه (۶)
18 - باب ۲ - فصل ۶ (تقیّه)
1404-08-28
بر آستان خِرَد (۲)
کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب این سایت تنها با کسب مجوز مکتوب امکان پذیر است.
با ما در شبکه های اجتماعی