جستجو
ورود کاربران
4 - چه‌گونه تمرکز را تجربه کنیم؟


🔸️سوال: (جنگ تماما باخته...)

مبتذل‌ترین عذاب‌ها مقابلم. فشار فشار فشار. می‌خواهم پوستم را بکنم، نمی‌توانم؛ ۷ دقیقه برایم تمام نمی‌شود؛ نمی‌شود؛ و من در تک تک دقایق در عذابم خلاص نمی‌شوم از این چاه؛ اواخر خسته‌ام، انگار از جنگ بازگشتم؛ جنگ تماما باخته...

🔸️پاسخ:

اول از این جمله آخر شروع کنیم جنگ تماماً باخته. این باخت که انسان در این تجربه می‌نویسد ناشی از چیست؟ فرد می‌خواهد از دست این افکار و عقاید و این‌ها رها شود اما نمی‌شود؛ همان‌طوری که در توضیح گفتم. افکار و عقاید پشت سر هم مثل لشکر مغول حمله می‌کنند و ایلغار می‌کنند؛ ایلغار یعنی چه؟ یعنی غارت مغولی، غارتی که ایلات یکدیگر را غارت می‌کنند؛ حمله‌ای که هیچی باقی نمی‌ماند. قبلا هم در نوشته‌ها و دستورالعمل‌ها توضیح دادم که امکان ندارد، انسان به این زودی و با یک ماه رمضان و چند بار و دو ماه و سه ماه و یک سال به نقطه‌ای برسد که از ایلغار خارج شود. وقتی که افکار و اندیشه‌ها و تمایلات و خواطر روزمره و همه‌ی این‌ها با همدیگر به انسان هجوم می‌آورند، وضعیت انسان مثل آدمی است که وسط سیل نشسته؛ این سیل آمده همه‌ی زندگی او را می‌برد و هیچی برای انسان باقی نمی‌گذارد؛ سیل افکار اینطوری است. بلکه وقتی که آدم شروع می‌کند به کنار گذاشتن این افکار و اندیشه‌ها، هجوم این‌ها بدتر هم می‌شود. چیزهایی سر باز می‌کنند که اصلا قبلا آدم آن‌ها را ترک کرده بعد از یک مدتی حتی بدتر هم می‌شود. یعنی مثلا حب و بغض‌ها، کینه‌ها و چیزهایی که یک مدت طولانی انسان زحمت کشیده بود که آن‌ها را دور بریزد و دور کند دوباره باز‌می‌گردند. مثل باغچه‌ای که شما شخم می‌زنید و آب‌یاری می‌کنید که بذر بکارید یک دفعه تازه علف‌های هرز شروع می‌کنند به رشد کردن؛ قبلش که آبی نبوده، کودی نبوده اما الان موقعیت بهتر است. این باختی که ایشان می‌گوید یعنی من همه چیز را باختم؛ سرتاسر باخت.

🔸️توضیح :

نه تنها این باخت نیست بلکه این مقدمه‌ی درستی است برای حرکت انسان؛ به این دلیل مقدمه‌ی درستی است که انسان در همان شرایط سختی که این سیل‌ها و ایلغارها همه‌ی هستی‌اش را از بین بردند تازه می‌فهمد که "خودش" می‌تواند زنده بماند. سیل آمده همه چیز را برده به جز خود انسان. یک انسان را در نظر بگیرید که سیل می‌آید همه هستی‌اش را می‌برد اما نمی‌میرد و زنده است. انسان در این خلوت‌ها این‌گونه است. سیل‌ها می‌آید و همه چیز غارت می‌شود اما خود انسان زنده می‌ماند و می‌بیند که می‌تواند زنده بماند. می‌تواند بماند.

"این اولین مرحله‌ی درک خود است".

و گاهی در شروع بالاترین مرحله است. و این سرتاسر بُرد است. برخلاف چیزی که ایشان نوشته‌اند و اصلاً راه همین است. اصلاً من می‌‌خواهم همه چیز را از دست بدهم تا بفهمم یک چیزی هست که بدون داشتن این چیزها می‌توانم زنده بمانم. تا حالا فکر می‌کردم که من با این خانه و زندگی زنده هستم.

می‌فهمم که یک "من" هست، آن حقیقت "من خلیفة‌اللهی" . یک چیز ضعیفی در این سیل زنده مانده. این "حقیقت" بُرد فرد است. البته زجر هم دارد و برای این است که انسان به این رسوبات و عادت‌ها و افکار و اندیشه‌ها و زندگی روزمره عادت کرده و حالا می‌خواهد از همه‌ی این‌ها جدا شود. همین که انسان در نیم ساعت بتواند این کار را انجام دهد مثل فتح‌الفتوح است. انسان‌های دیگری ممکن است باشند که یه عمر نتوانند یک ذهنیت را از خودشان دور کنند. اگر انسان بتواند در دو تا نیم ساعت، سه تا نیم ساعت، در چهار تا قرآن گوش کردن ۲۲ دقیقه‌ای از این خواطر جدا شود و حتی پوستش کنده شود این بسیار ارزشمند است. بنابراین برد در این راه همین است. همین چیزی است که انسان باخت می‌داند، در واقع باخت هم هست! چیزی که انسان می‌بازد، همه‌ی زندگی‌اش است و برد انسان این است که خودش زنده می‌شود. همه‌ی چیزی که شخصیتش، هویتش، رسوباتش، لایه‌های شخصیتی‌اش و اجزای زندگی‌اش بوده را می‌بازد و این بسیار دشوار است در عوض به خودش می‌‌آید؛ آن خود حقیقی؛ اوایلش هم خیلی سخت است و انسان باید حرکت رو به جلو داشته باشد و این سختی‌ها را تحمل کند و اگر تحمل نکند ، فایده‌ای ندارد.

🔸️سوال: (در مورد انواع ابهامات، در مورد استاد، در مورد امام غایب)

سوالاتی در مورد انواعی از ابهام و تردید در این راه و اثر استاد در راه سلوک.
سوال دیگر در مورد اشاره به آیه:
وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ (آل‌عمران:۱۴۴)
با وضعیت فعلی که امام غایب هستند ما چطور حرک کنیم؟

🔸️پاسخ:

ببینید همه‌ی این حرف‌ها در زمان عمل فقط بهانه‌ای است برای این‌که انسان کار را عقب بیندازد! الان اگر انسان می‌خواهد کاری کند، کار همین است؛ اگر امام امام معصوم سلام الله علیه بخواهد به من کمکی کند، کمک ایشان این است که وقتی وظیفه‌ انسان مشخص شد که باید بنشیند و بعد توجه به خود کند و افکار را دور بریزد، این وظیفه را انجام دهد. کمک ایشان این است که اگر من عمل را انجام دادم ایشان نتیجه را برای من تضمین کنند. اگر من یتیم هستم، یتیم عمل خودم هستم. خود این آیه عکس این چیزی که ایشان گفته بیان می‌کند؛ آیه می‌گوید که پیامبر صلی الله فقط یک رسول و یک فرستاده است اگر او نباشد شما برمی‌گردید و دوباره کافر می‌شوید؟ یعنی آیه می‌خواهد بگوید که او ابزار خداوند است، خدا که فرقی نکرده، خدا همیشه هست. بنابراین شما کار خودتان را انجام دهید. پیامبر زنده و یا مرده ندارد؛ امام که امام حاضر و یا غایب ندارد؛

ما اگر یتیم هستیم یتیم عمل خودمان هستیم و اگر هم موفق هستیم موفق عمل خودمان هستیم و فیض خداوند و امام و پیامبر که همیشه نازل می‌شود و این باران همیشه هست این انسان است که انتخاب می‌کند خودش را زیر این باران برکت بگیرد یا نگیرد.

این‌هایی که گفته می‌شود مربوط به همین ماه رمضان است و مربوط به همین امروز و فرداست؛ ممکن است یک هفته‌ی دیگر نیاز به چیز دیگری باشد و بعد از ماه رمضان اصلا فضای چیز دیگری می‌شود؛ الان که این ضیافت برقرار شده، این سفره پهن شده، شما مستقیم بر سر سفره بروید. رزق شما این است که این توجه را برقرار کنید و توجهی که شما را از همه‌ی این حرف‌هایی که تا حالا برای شما نتیجه نداشته، بردارید. این حرف‌ها تازه نیستند و همیشه با شما بودند. احساس یتیمی و احساس مرشد و امام خواستن که تازه نیست. تا حالا که این‌ها که نتیجه نداشته پس حالا به سراغ چیزی برویم که فکر می‌کنیم نتیجه دارد. الان رسیدیم سر اصل مطلب. مطلب این است که انسان همه چیز را دور بریزد و به آن خودی که نزدیکتر از هر چیزی به خداوند است توجه کند و این نزدیک‌ترین راه است. بنابراین کلا این حرف‌ها را دور بریزیم.

🔸️سوال: (در مورد ذهن)

در مورد دی‌اکتیو شدن ذهن. یکی شدن ذهن با سکوت و قرآن.

🔸️پاسخ:

انواع این حالت‌ها برای انسان در این کار پیدا می‌شود. کاری که شما باید انجام دهید این است که به این‌ها هیچ توجه نکنید، به محضی که توجه کنید از اصل مطلب باز‌می‌مانید. موقعی که زمان عمل هست، یعنی آن ۲۲ دقیقه و آن ۷ دقیقه در آن زمان‌ها، فقط به اصل عمل توجه کنید و به هیچ کدام از این موارد توجه نکنید. برای شما مثال زدم اگر وسط آن کارها یک دفعه یک وجود مقدسی هویدا شد، خودش اومد، مطمئن شدید، در همان شرایط هم شما وظیفه‌ات دوباره همان است و هیچ فرقی ندارد. هر حالت مثبت یا منفی‌ای که برای شما پیدا شد به محض این‌که به آن حالت توجه کنید، همون جا نقطه‌ی توقف شماست و دیگر نمی‌توانی جلو بروی.

🔸️سوال: (در مورد خواب‌آلودگی)

در مورد خواب‌آلود بودن، یکی از دوستان گفته بود که من تجربه‌ام این است که باید کاملا سرحال باشم و اگر قبل از تمرکز یک خواب کوتاهی داشته باشم افکار و عقاید و تشتت‌ها از ذهنم می‌رود و یکی دیگر از دوستان گفته بود اتفاقا در حالت خواب‌آلودگی من شرایط بهتری دارم.

🔸️پاسخ:

به صورت کلی در نظر داشته باشید که انسان یک مسیری دارد که این مسیر را باید طی کند. این مسیر این است که باید سعی کند وقتش، وقت زنده‌ای باشد و خواب‌آلود نباشد. اگر می‌بیند که بعد از خوابیدن بهتر هست همان حالت را داشته باشد و اگر جایی برایش بهتر است همان جا برود. مثلا جایی که خلوت‌تر است و صدا کمتر است. جایی که از نظر فیزیکی راحتی بیشتری دارد. این به طور طبیعی است. اما همیشه ما داریم این وظایفمان را انجام می‌دهیم ولی ممکن است نتیجه در یک حالت دیگری حاصل شود. مثال زدم که ما و این جهان خلقت مثل دو طرف یک شطرنج هستیم؛ ما داریم بازی می‌کنیم و باید بازی خودمان را درست انجام دهیم؛ جهان هم در خدمت ماست و مانند یک شطرنج باز در مقابل ما بازی می‌کند و برخلاف یک شطرنج‌باز معمولی او به نفع ما بازی می‌کند. اگر دیدیم نتیجه‌ای هست همان را باید بگیریم. یعنی به طور طبیعی انسان باید وقت زنده‌ی غیر خواب‌آلودی را اختصاص دهد. خیلی موقع‌ها انسان در این حالت خواب‌آلودگی و چرتی که بدون اختیار برایش حاصل می‌شود آثار روحی‌اش بیشتر است و انقطاعش بهتر، خیلی موقع‌ها انقطاع انسان شدیدتر می‌شود و هیچ عجیب هم نیست. خیلی موقع‌ها می‌بینید که انسان مثلا یک بچه همراهش هست و اول ناراحت است که این بچه مانع تمرکزش است اما بعد می‌بیند که انگار که این بچه نزول رحمت را شدیدتر کرده.

یکی از دوستان در روزهای آخر قبل از فوت مرحوم آقای پهلوانی می‌گفت من باید با خانواده مراسم احیا را انجام بدهم. آقای پهلوانی گفتند با بچه‌ها انجام دهید (یک دوقلوی کوچکی داشتند)اون فرد می‌گفت این‌ بچه‌ها اصلاً اجازه‌ی کار به من نمی‌دهند بعد هم می‌خوابند! آقای پهلوانی گفتند جایی انجام بده که این‌ بچه‌ها آن‌جا هستند که برکت به خاطر این‌ها به تو هم نازل شود. در کل می‌خواهم بگویم شما بازی خودت را انجام بده، یک بازیگری هم هست که از شما قوی‌تر است و در مقابل آن بازیگر به نفع شما بازی می‌کند. هر بازی‌ای کردو شما متوجه شدید که نتیجه به نفع شماست است نگران نباش همان خوب است. به‌‌طور مثال کار مردم ضروری‌تر است آن را انجام می‌دهی. یکی از شاگردان آقای پهلوانی( شاگرد خیلی خوب ایشان بود) می‌گفتند که من به دستور ایشان طبق یک برنامه اربعینی را برای یک اعمال خاصی شروع کردم و خیلی هم خوب پیش می‌رفت تا روزهای آخر، مثلاً سه، چهار روز آخر درست زمانی که زمان و مکان انجام آن برنامه بود، مهمانی آمد، با آمدن مهمان دیگر من نمی‌توانستم برنامه‌ام را انجام دهم و نمی‌توانستم به مهمان توضیح دهم چون مخفی هم بود. من خیلی ناراحت شدم و گفتم خب حالا این مهمان حبیب خداست و عیبی ندارد من کارم را انجام ندادم و از مهمان پذیرایی کردم و تصمیم گرفتم کل اربعین را از نو شروع کنم. مهمان آمد و دیدم در اثناء پذیرایی همه‌ی آن نتایجی که من می‌خواستم روز چهلم بگیرم و دو سه روز دیگر هنوز باقی مانده بود و الان هم که اصلاً انجام نداده بودم، حاصل شد؛ بلکه خیلی بهتر و خیلی قوی‌تر. این جهان خلقت حساب کتابش همیشه فراتر از حساب کتاب‌های ماست؛ نه ما حق داریم حساب کتاب خودمان را ترک کنیم و نه از آن‌طرف حقی داریم که حساب کتاب خود را مطلق کنیم. بنابراین در حد خودمان پیش می‌رویم. بعد نتیجه را هم از آن طرف می‌خواهیم هر موقع هم حاصل شد، خوش آمد. اگر هم دیر حاصل شد، دوباره خوش آمد. اگر مدت‌ها طول کشید باز هم خوش آمد. اگر پوست آدم کنده شد عیبی ندارد؛ پوست آدم برای کنده شدن است؛ نگرانی ندارد...


فایل ها :


بازگشت جناب یونس (علیه‌السّلام) - رمضان و اکتشاف خویشتن (۱۴۴۶ ق.)

وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمین؛ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ ۚ وَ كَذَٰلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِین... و یونس؛ هنگامی که برافروخته و خشمگین از جایگاه و قرار خود بیرون شد و پنداشت که تدبیر ما بر او سخت نخواهد گرفت؛ پس در تاریکی و سختیِ برخواسته از کارش، ندا درداد که به غیر تو بی‌نهایتی در ورای هیچ چیزی وجود ندارد و تو از هر نقص و پنداشتی پاک هستی و این منم که به غفلت بر خود ظلم نمودم. پس ما نیز ندای او را پاسخ گفتیم و او را از مشکلات و مصیبت رها کردیم و اینگونه است که برای هر کسی که ایمان داشته باشد، راه رهایی و نجات قرار دادیم. ۱- فرصت‌های ویژه در زندگیِ حرکتی انسان جایگاه ویژه دارد و رمضان یکی از مهم‌ترین آن‌هاست. در جای خود بحث‌ها و گفتگوهای بسیاری صورت گرفته که چه دلایل آسمانی و زمینی باعث اهمیت و تاثیر رمضان است که علاقه‌مندان می‌توانند به آن مراجعه نمایند. اما در مجموع روشن است که از یک‌سو در این دوره زمانی تمامی تلاش‌های سال گذشته انسان می‌تواند به ثمر رسیده و از سوی دیگر بهترین نگاه و برنامه ریزی برای سال آینده باید در این برهه زمانی صورت بگیرد. اما در برنامه امسال (۱۴۴۶ قمری)، ما به دنبال هدف دیگری هستیم: قله روحی و حرکتی که به سادگی به دست نمی‌آید و رمضان موقعیت ویژه‌ای است که ارزش والای آن تنها باید در چنین طریقی هزینه شود و تنها در این صورت است که خسارتی نخواهد بود. ۲- آنچه در این سال به دنبال آن هستیم در یک کلام واضح و روشن و بدون تعارف عبارت است از «اکتشاف خویشتن»! ۳- ما و همه کسانی که این برنامه را شرکت می‌کنند، به طور طبیعی، تاکنون برنامه‌های روحی و خودسازی و حرکتیِ بسیاری را تجربه کرده، بهره‌های بسیاری برده و محرومیت‌های بسیاری را چشیده‌ایم؛ اما در این برنامه حتماً به دنبال کاری هستیم، کارستان! ما از وضعیت خود راضی نیستیم... شما یا مانند من در سنین بالایی هستید و وقت زیادی برای تلف‌کردن ندارید یا در سنین پایین‌تر هستید و حق تلف‌کردن عمر خود را ندارید. می‌دانیم که حرکت‌ها و کارهای قبلی نتایج ارزشمندی داشته و باید شکر این نعمت را به جای گذاشت و هرگز نباید این نعمت‌ها را دست‌کم گرفت؛ چرا که آن‌ها نعمت‌های خاص خداوند بوده‌ که به هر کسی داده نمی‌شود و با همین نعمت‌هاست که الان ما اینجا هستیم و لحظه‌ای کم‌گرفتن آن نعمت‌ها ممکن است باعث محرومیت‌های طولانی انسان بشود (آن طور که تجربه آن را بعضی دوستان داشته‌اند). اما هر چه که نعمت‌های قبلی بالاتر باشد، انتظار از خودمان و وظیفه ما نیز سنگین‌تر است. ما در این رمضان باید و باید سنگین‌ترین را انتخاب کنیم و با تمام قوا به دنبال آن برویم و هرگز و هرگز به کمتر از آن راضی نشویم و اگر شیطان تردید کرد که مگر شما لیاقت این قله بلند را دارید، باید بگوییم: • ما طمع سفره از صاحب این ضیافت داریم، نه از توان و سرمایه و ظرفیت خود! • کدام میهمان احمقی است که در خانه حاتم طائی غذا از توبره خود بخورد؟! • کدام مجنونی است که وقتی لیلای او راهش دهد، به عقل و صلاحیت خود توجه کند؟! • اینجا که میهمان و بار عامی است که هزاران حاتم به گدایی و هزاران لیلا به مجنونی آمده‌اند؛ پس خس بی‌سروپایی همچو من چرا باید به عقل و تدبیر و توان و صلاحیت خود اکتفا کند؟؟؟... خواجه شیراز می‌فرماید: من نه آن رندم که تَرکِ شاهد و ساغر کنم، محتسب داند که من این کارها کمتر کنم؛ من که عیبِ توبه‌کاران کرده باشم بارها، توبه از مِی وقتِ گُل دیوانه باشم گر کنم؛ عشق دردانه‌ست و من غَوّاص و دریا میکده، سر فروبُردم در آن جا تا کجا سر بَرکُنم؛ بازکَش یک دَم عِنان ای تُرکِ شهرآشوبِ من، تا ز اشک و چهره راهت پُر زر و گوهر کنم؛ من که از یاقوت و لَعلِ اشک دارم گنج‌ها، کِی نظر در فیضِ خورشیدِ بلنداختر کنم؛ چون صبا مجموعهٔ گل را به آبِ لطف شست، کج‌دلم خوان، گر نظر بر صفحهٔ دفتر کنم؛ عهد و پیمانِ فلک را نیست چندان اعتبار، عهد با پیمانه بندم شرط با ساغَر کُنم؛ من که دارم در گدایی گنجِ سلطانی به دست، کِی طمع در گردشِ گردونِ دون‌پَرور کنم؛ گرچه گَردآلودِ فقرم شرم باد از همتم، گر به آبِ چشمهٔ خورشید دامن تَر کنم؛ عاشقان را گر در آتش می‌پسندد لطفِ دوست، تنگ‌چشمم گر نظر در چشمهٔ کوثر کنم؛ دوش لعلش عشوه‌ای می‌داد حافظ را ولی، من نه آنم کز وی این افسانه‌ها باور کنم. ۴- بالاترین هدف و سنگین‌ترین وظیفه چیست؟ «رها شدن از تمام این دور باطل مادی و معنوی و بیرون آمدن از این گرداب طولانی و تمام‌کردن تمام تلاش‌هایی که تاکنون فکر می‌کردیم نجات در آنهاست»! یعنی خود پاک و منزه و خدایی را دیدن و بی‌اعتنا شدن به هر چیزی که غیر از آن است، یعنی همه چیز را رها کردن، هر چیزی که در این مغز و روح و روان ما داعیه و پرچمی دارد، یعنی آزادی، همان آزادی که اگر برای یک لحظه صورت بگیرد همه چیز حل است، یعنی اینکه: من هیچ چیزی نمی‌خواهم، اصلا می‌خواهم که هیچ‌کس نباشم، می‌خواهم هیچ نخواهم، می‌خواهم شکست‌خورده‌ترین آدم دنیا باشم، می‌خواهم عریان از تمام اعتقادات و مقدساتی باشم که می‌دانم همه ساخته من است و مولا علی می‌فرماید که این وهم و ساخت ذهن توست، می‌خواهم همه بت‌های ذهنی را کنار بزنم، می‌خواهم هیچ نبینم و هیچ نخواهم و عریان و برهنه از هر چیز و ناچیزی باشم تا همه جهان بیرونی با تمام مادیت و معنویت و ساخته‌ها و مقدسات و نامقدسات را کنار بزنم و... (این چند نقطه آخر را خوب ببینید و به حفظ بسپارید که با آن کارها خواهید داشت!) ۵- این چند نقطه آخر چیست؟ بعد از اين‌ها چه خواهد شد؟ چه اعتقاداتی سربلند می‌کند؟ چه مقدماتی ساخته می‌شود؟ چه نورانیتی حاصل می‌شود؟ مشکل من حل می شود؟ من معنوی می‌شوم؟ من فلان و فلان می‌شوم؟ از مشکلات رها می‌شوم؟ این خدا و اعتقادات را که ترک می‌کنم، جای آن خدا و اعتقادات بهتر می آید؟ به محض آنکه این سوال را کردید، ناخودآگاه بازگشت کردید به همان دنیای قبلی! بازگشت به خویشتن یعنی ترک همه این دنیاها و ملاک‌های آن و همه عادت‌ها و روش‌ها و باورها. تنها در یک صورت بازگشت به خویشتن رخ می‌دهد: هر بار که سوال از این سه نقطه شد، تمام جواب‌ها و میل جواب و احتمالات آن و تمام پیشرفت‌های ناشی از آن را رها کنید و آزاد و وارسته شوید. اگر محکم و استوار باشید، حتی در همین رمضان، مکاشفات و مشاهدات و معارف جدید از درون شما می‌جوشد. حتما و حتما باید آنها را رها کنید... انواع خیالات و خطورات و تمایلات به ذهن شما هجوم می‌آورد، همه آنچه که سالها کنار گذاشته‌اید را دوباره گرفتار می‌شوید، افکار و تمایلات و خطورات ذهنی چون لشکر مغول شما را ایلغار می‌کند، دچار فلاکتی می‌شوید که به خود لعنت می‌فرستید که این چه کاری بود به سرخود آوردم -و حتی به صاحب این متن!-. هیچ مشکلی نیست، اگر به سوی کعبه مقصود قدم برمی‌دارید، سرزنش‌های خار مغیلان را باید تحمل کنید، ولی به آن تسلیم نشوید، همچون سیلی آن‌ها می‌آیند و زندگی شما را نابود می‌کنند، اما شما کشته نمی‌شوید. پس به ترک افکار و ترک بعدی و بعدی و بعدی ادامه دهید، آن‌ها به غارت خود ادامه می‌دهند، شما هم به حیات و بازگشت به خود ادامه دهید و هرگز به دنبال نتیجه -و آن چند نقطه- نباشید و مقاومت خود را از دست ندهید که همه مبارزه را از دست خواهید داد. اما به محض آنکه اولین خیالات یا باورها و افکار را با دست خود میدان دادید -نه آنچه که خودبخود در حال هجوم مغولی است-، از دایره بازگشت به خویشتن خارج شدید. نه تنها افکار و اشیا بلکه بالاترین مشاهدات و معارف و مکاشفات نیز اینگونه است و هر کجا که توجه کردید -توجه اختیاری، نه آنچه بر شما هجوم مغولی می‌آورد-، همان جا ایستاده‌اید و تمام شده‌اید حتی اگر بهترین معارف باشد یا ضروری‌ترین و حیاتی‌ترین سوال از نتیجه و "بعد از این چه خواهد شد؟" باشد. ۶- اگر این فرایند به درستی و خوبی انجام گیرد و انسان به همان اندازه که می‌تواند در مقابل این هجوم خواطر و افکار و عقاید و ایده‌آل‌ها خود را نبازد و یا با هزار "بهانه و نیرنگ و فریب خویشتن" بعد از برداشتن اولین گام‌ها شروع به "آه و ناله و نفرین خود و دیگران و زندگی و آسمان و زمین" نکند، بلکه در حد وسع خود به همین "زنده ماندن در این سیل بنیان‌کَن" اکتفا نماید، پس از آن نیز منتظر "نتیجه و هدف و کشف و شهود و مانند آن" نباشد؛ آنگاه اولین مرحله و گام بازگشت به خویشتن رخ می‌دهد. بازگشت به خویشتنی که از جنس هیچکدام از درک‌ها و احساسات و نوشته‌ها و درخواست‌های قبلی نیست. ۷- اگر فرد در این اولین گام خود ثبات قدم داشته باشد و در حد همین ماه رمضان بتواند خود را نگاه دارد و استمرار خود را قطع نکند و با هزار بهانه و حساب و کتاب از آن دست برندارد، آنگاه می‌تواند "خود را کشف نماید". این "خود" و خویشتن" از آن جنس گذشته نیست و منبع و مرجعی است که زندگی او را دگرگون می‌کند. اما این کشف فقط و فقط در حد "دیدن و فهمیدن" است و هنوز تا "استفاده و به کاربری آن" هزاران فرسنگ فاصله دارد. هنوز این خودی که در اثر "جهاد منظم مستمر سی روزه" کشف شده است هیچ قدرت و توانی ندارد و همچون "طفل تازه به دنیا آمده" است که فقط می‌توان "او را دید و از او لذت برد" اما تا بزرگ شدن و رسیدن به "سن بلوغ و ایستادن بر پای خود" زمان و تلاش و مراحل عدیده‌ای در پیش دارد. ۸- آیا این توجه به نفس باید در ماه رمضان و در طول روز صورت بگیرد؟ هرگز و هرگز و هرگز. در بحث خلوت (جلسه ۱۲ رساله عملیه ۴) گفته شد که به هیچ‌وجه نباید تمرکز و خلوت با زندگی روزمره و مشغولیت‌های عادی انسان مخلوط شود. حتی نباید زمان آن بسیار و طولانی باشد. در اکثر موارد چند دقیقه منظم مستمر از هر زمان دیگری بهتر است. بنابراین در رمضان زمان مشخصی برای این‌کار در نظر گرفته می‌شود: هنگام استماع قرآن و در دقایقی که حداکثر ۳۰ دقیقه خواهد بود. برای بسیاری از افراد دقایقی از این ۳۰ دقیقه فقط تمرکز رخ می‌دهد که همان کافی است. ممکن است فقط یک ثانیه رخ دهد که از سر ما هم اضافی است! ممکن است هر چند روز یک بار انسان بتواند تنها لحظه‌ای بازگشت را موفق شود که فتح بزرگی است. ممکن است در طول رمضان فقط یک بار آن هم برای یک لحظه این حالت رخ دهد که این خود دست‌یافتن به قله‌ای بلند است و همان برای بعد از رمضان انسان کافی است و خوشا به سعادت آنکه چنین فتحی را توفیق پیدا کرده است! ۹- برنامه قرآن، مانند رمضان‌های قبل، بعد از نماز صبح خواهد بود و با توجه به تغییر زمان اذان صبح، ساعت آن نیز تغییر می کند که پیوسته اعلام خواهد شد. اما بر خلاف سال‌های قبل و بر خلاف تمام برنامه‌های قرآنی در آن هیچ ارائه شفاهی یا گفتگوی کتبی صورت نخواهد گرفت و تنها در هنگام استماع قرآن و سکوت بعد از آن به تمرکز و توجه به نفس مشغول خواهیم بود. بعد از اتمام سکوت، دوستان تجربه‌های خود را به اشتراک خواهند گذاشت. بر خلاف سال‌های قبل، ارائه تجربه کتبی ضروری است. دلیل اینکه ارائه شفاهی و یا گفتگوی کتبی حذف شده این است که زمان فضا فقط صرف توجه به نفس شود و هیچ مانعی در مقابل آن نباشد. همچنین عدم ارائه کتبی تجربه تمرکز انجام‌شده، قابل قبول نیست. ۱۰- اما افراد سوالات خود را در گروه تلگرامی «سؤالات یونسیّه» درج خواهند کرد. گفتگوهای کتبی افراد در این گروه ممنوع است و تنها به طرح سوال خواهند پرداخت. اما گفتگوها در گروه تلگرامی «بازگشت یونس (علیه‌السّلام)» آزاد است، به شرط اینکه تنها مباحث مربوط به رمضان انجام شود. ۱۱- مانند سال گذشته، برنامه شبانه‌ای خواهیم داشت پیرامون متن‌های قدسی. سال گذشته این متن روایت عقل و جهل بود و هنوز برای امسال برنامه قطعی نشده و دوستان در گروه «بازگشت یونس (علیه‌السّلام)» می توانند پیشنهادات خود را ارائه دهند. ۱۲- بیشتر ارائه و گفتگوی شفاهی در بحث شبانه صورت خواهد گرفت و سوالاتی که برای دوستان در برنامه صبح مطرح شده نیز در این برنامه می‌تواند مورد بحث قرار گیرد اما به شرطی که قبل از اذان ظهر در گروه «سؤالات یونسیّه» درج شود. ۱۳- گروه اسکایپی «حضرت یونس (علیه‌السّلام)» محل انجام برنامه‌های زنده صبح و شام است. شرط عضویت این است که فایل صوتی قبلی و این متن با دقت و تمرکز مورد توجه قرار گیرد. کسانی که این کار را به دقت و تمرکز انجام نداده‌اند، شرعاً و اخلاقاً حق حضور در گروه اسکایپی را ندارند. بعد از گوش کردن و قرائت این دو فایل لطفاً به آقای قاسمی یا خانم مسلمی پیام دهید تا شما را عضو نمایند. لطفاً کسی لینک گروه اسکایپی را در اختیار فرد دیگر قرار ندهد اما لینک گروه‌ها و کانال تلگرامی عمومی است و اشتراک آن مشکلی ندارد.


بحث :


آخرین جلسات برگزار شده ؟
28 - چه‌گونه قرآن بخوانیم؟ (ارائهٔ تجربیات و سؤالات)
1404-08-17
رسالهٔ عملیّه (۶)
27 - مقدّمات و مختصّات «توجّه به نفس»
1404-08-10
رسالهٔ عملیّه (۶)
26 - نکتهٔ محوری انکار (کارگاه)
1404-08-03
رسالهٔ عملیّه (۶)
18 - باب ۲ - فصل ۶ (تقیّه)
1404-08-28
بر آستان خِرَد (۲)
کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب این سایت تنها با کسب مجوز مکتوب امکان پذیر است.
با ما در شبکه های اجتماعی