آیا با وجود اینکه دچار خوابآلودگی شدیم تجربهی تمرکز را ادامه دهیم؟ یا ترک کنیم و یا مقدماتی لازم دارد؟
🔸️پاسخ:
وقتی که انسان دچار خوابآلودگیِ کم یا زیاد یا تشتتها، خستگی یا هجوم خواطر در تمرکز میشود در مجموع چهار راه وجود دارد که همگی قابل قبول هستند. اما معیارهایی دارد که ما از چه طریقی باید درک کنیم کدام از این راهها برای ما مفید است و معیارش چیست.
۱_ راه اول این است که انسان تمرکز را ترک کند؛ یک موقعهایی وقتی که انسان میخواهد تمرکز و توجه کند چنان خواطر هجوم میآورند که اصلا معلوم است که هیچچیز این تمرکز به کار نمیآید. مثلا شما با یکی دعوای خیلی سختی کردید و در واقع دعوا انقدر ناراحت کننده بوده که همهی استخوانهای شما درد گرفته، در این شرایطی که دعواخیلی در ذهن شما زنده است و پیوسته در ذهن خود با طرف بحث میکنید، وقتی در خلوت بروید، این دعواها بیشتر جلوه میکند و عملا هیچ خلوت و تمرکزی در کار نیست. اینجا یکی از راهها یا بهترین راه همین است که انسان این خلوت را ترک کند. هیچ اتفاقی هم نمیافتد. گاهی در شرایطی خلوت برایش مفید نیست. برای بعضی از افراد در این شرایط نه تنها خلوت مفید نیست بلکه باید فرد حتما خلوت را ترک کند. اگر خلوت کند، حتی یک مقدار افول هم دارد و نتیجه برایش منفی خواهد بود. وقتی انسان متوجه این شود که در خلوت همهی افکار باطل، زمینه پیدا میکنند و هیچ چیز مثبتی در این خلوت نیست [اصلا از آن فانوس دریایی هیچ اثری نمانده] باید این خلوت را ترک کند.
۲_راه دوم این است که مقدمات را یک طوری آماده کند که این خوابآلودگی یا گرفتاری انسان به خواطر یا مشغولیت ذهنی شدید تقلیل پیدا کند و فرد موقعی که میخواهد تمرکز کند این هجوم، نتواند همهی هستیاش را ببرد تا هیچ چیزی باقی نماند. مثلا فرض کنید که گاهی یک مقدار خواب شب برای بیداریِ صبح مفید است، البته در ماه رمضان ممکن است مقدور نباشد اما در غیر ماه رمضان خیلی خوب است. کسانی که شب تا صبح بیدار هستند طبیعتا صبح یک مقداری از تمرکز آنها کمتر است؛ برای همه اینطور نیست و برای برخی برعکس هست، اما اگر انسان بتواند خواب مناسبی داشته باشد و بعد از خواب بلند شود برای بهبود وضعیت خلوت و تمرکز بهتر است. وقتی که انسان میخوابد، بعد از بیدار شدن انگار همهی این افکار و خواطر خاموش شدند. اوضاع همیشه اینطور نیست، گاهی برعکس، گاهی هم وقتی فرد بیدار میشود، خواطر شدیدتر شده. حالات مثلا سهمگین برایش پیدا میشود.شرایط دیگری هم هست که فرد زندگیاش را به قدری شلوغ میکند که نمیتواند خلوت داشته باشد هر بار که میخواهد خلوت کند میبیند که گرفتار است. یعنی صبح تا شب، شب تا صبح مشغولیت دارد. فرض کنید که اگر انسان شاغل یا خانه داره است مشغلهاش به قدری زیاد است که خلوتی در کار نیست، خلوت فقط فیزیکی است و اگر نیم ساعت خلوت داشته باشد، فکر کارهای گذشته و فکر کارهایی که میخواهد در آینده کند، اصلا نمیگذارد خلوتی اتفاق بیفتد. انسان اگر میتواند کارش را مقداری کم کند، البته برای کسی که مقدور است، چون برای بعضیها مقدور نیست.
۳_ راه سوم این است که انسان درجهی خلوت را کم کند. یعنی اینکه فرد به جای اینکه سعی کند در یک تمرکزی قرار بگیرد و همهی افکار و اندیشهها و مشغولیتها و خواطر را کنار بگذارد، با یک عامل کلیدیای که خیلی مضر نیست، خلوتش را شریک شود. شراکت در خلوت. مثال خیلی ساده و ابتداییاش این است که آدم به جای اینکه در تاریکی مطلق بنشیند، یک شمع روشن کند؛ گاهی اوقات حتی کسانی که بچه دارند ( تا حدی هم مفید هست) وقتی آن بچه در حال انجام دادن کار خودش هست، انسان بخشی از فکرش را به آن بچه میدهد، گاهی او یک صحبت مختصری میکند، اما همزمان مراقب این هست که توجه به نفس هم داشته باشد، آن بچه و فرزندش را و توجه به فرزند را با توجه به خودش شریک میکند. گاهی اوقات انسان بلند میشود و ایستاده یک کاری انجام میدهد؛ اینکه ایستاده، یک چیزی را با خلوتش شریک نکرده اما امکان خلوت کامل را از خودش گرفته چون وقتی نشسته کاملا در حالتی است که می تواند خلوت داشته باشد، وقتی میایستد کمی از این خلوت را کم میکند. یا در یک محیط ساکتی راه میرود، یا اینکه به نوعی درجهی خلوت را کم میکند، یا زمان خلوت را کم میکند.
🔸️یکی از دوستان سوال کرده بود که آیا لازم است که تمام ۲۲ دقیقه و ۷ دقیقه خلوت را ادامه دهیم؟
🔸️پاسخ: خیر. ممکن است که انسان زودتر متوجه شود که دیگر بقیهی این خلوت برایش مفید نیست؛ همانطور در موقع استماع قرآن، متوجه میشوید که شما توجه به متن قرآن را با خلوت خودتان شریک شدهاید. توجه به نفس را با توجه به متن قرآن و آیاتی که خوانده میشود شریک کردهاید، ظاهر آنها را با توجه به صوت شریک میکنید آنوقت به نوعی دوباره این خلوت کم میشود. به شکلهای مختلفی انسان میتواند این خلوت را کم کند که دچار آن آفتها نشود.
۴_راه چهارم این است که همان وضعیت هجوم بعضی از عوامل خودآگاه را تحمل کند و اجازه دهد آنها هجوم بیاورند، حتی اگر خوابش بگیرد و حتی در یک حالتی از چُرت زدن قرار بگیرد؛ بعضی مواقع این مفید است. به دلیل اینکه فرد متوجه میشود در عین اینکه در خودآگاهش، خلوت از دست رفته، اما در ناخودآگاه یک حدی از خلوت برایش حاصل شده؛ فرد خوابش برده اما وقتی بیدار میشود، متوجه میشود که یک آرامش و راحتیای (که در غیر این وجود نداشته) دارد. همزمان با این خودآگاهی که در خواب رفته این ناخودآگاه یک آرامش و خلوت و تخلیهای را تجربه کرده. حتی گاهی خود انسان میخوابد اما بعد که بیدار میشود میبیند این خواب از آن خوابهای عادی نیست و یک خواب قدرتمند قوی بوده. این عمق وجود انسان را خاموش کرده؛ خاموشیای که در خواب عادی امکان ندارد. آنوقت میبیند که گرچه در خودآگاهش یه سری خلوتها و تمرکزهایش از دست رفته اما ناخودآگاهش یک پیشرفتهایی کرده و در طول زمان خود این ممکن است که برایش فوایدی داشته باشد.
🔸️معیار، یک نوع هوشمندی در درک معیار خلوت است. معیار خلوت، تخلیهی انسان از عوامل مزاحم است. عوامل مزاحم هم هر چیزی ممکن است باشد از فکر، ذکر، اعتقاد، کار روزمره، حب و بغض، همسایه، فامیل شوهر، فامیل زن، همسر، مهمانی و زندگی روزمره، زندگی آینده و ...
⬅️آن چیزی که مهم است انسان باید معیار این را بگیرد که آیا در چه شرایطی و در چه صورتی و کدام یک از این چهار صورت باعث میشود که این تخلیه و رهایی درونی انسان بهتر انجام شود و خودش هم میفهمد. انسان متوجه میشود که وقتی تمرکز کرده فایده داشته یا نه.
🔸️معیار نهایی همان هوشمندی انسان در درک معیار اصلی خلوت است. گاهی ممکن است دو یا سه تا از اینها با هم باشد و یا همهی گزینهها باهم؛ همهی اینها امکان دارد.
🔸️سوال:
شما گفتید هر چیزی که به سمت انسان میآید را رها کند و در واقع سعی نکند این افکار و این چیزهایی که وجود دارد و هجوم میآورند را سرکوب کند ، گاهی یک چیزهایی هست که خنثی هستند و ترک آنها آسان است اما گاهی چیزهایی هست که بار معنایی و ارزشی و یک بار احساسی دارند؛ آیا اینها را هم در لحظه کنار بگذاریم و یا اجازه دهیم خودشان را نشان دهند و بعدا آنها را کنار بزنیم؟
🔸️پاسخ:
آن معیار نهایی را باید در نظر بگیرید. عموما انسان باید به اینها بیتوجه باشد، اما گاهی اوقات میبیند که اگر بخواهد آنها را کنار بگذارد، بیشتر زحمت دارد اگر کمی به آنها توجه نکنیم، خیلی آرام میروند. در نهایت آن معیار و هوشمندی انسان در درک آن معیار برای انسان عامل تصمیمگیری است، ببیند که چطور این خویشتنش زنده میشود وچطور این اکتشاف خودش بهتر صورت میگیرد.
فایل ها :
بازگشت جناب یونس (علیهالسّلام) - رمضان و اکتشاف خویشتن (۱۴۴۶ ق.)
وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمین؛ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ ۚ وَ كَذَٰلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِین... و یونس؛ هنگامی که برافروخته و خشمگین از جایگاه و قرار خود بیرون شد و پنداشت که تدبیر ما بر او سخت نخواهد گرفت؛ پس در تاریکی و سختیِ برخواسته از کارش، ندا درداد که به غیر تو بینهایتی در ورای هیچ چیزی وجود ندارد و تو از هر نقص و پنداشتی پاک هستی و این منم که به غفلت بر خود ظلم نمودم. پس ما نیز ندای او را پاسخ گفتیم و او را از مشکلات و مصیبت رها کردیم و اینگونه است که برای هر کسی که ایمان داشته باشد، راه رهایی و نجات قرار دادیم. ۱- فرصتهای ویژه در زندگیِ حرکتی انسان جایگاه ویژه دارد و رمضان یکی از مهمترین آنهاست. در جای خود بحثها و گفتگوهای بسیاری صورت گرفته که چه دلایل آسمانی و زمینی باعث اهمیت و تاثیر رمضان است که علاقهمندان میتوانند به آن مراجعه نمایند. اما در مجموع روشن است که از یکسو در این دوره زمانی تمامی تلاشهای سال گذشته انسان میتواند به ثمر رسیده و از سوی دیگر بهترین نگاه و برنامه ریزی برای سال آینده باید در این برهه زمانی صورت بگیرد. اما در برنامه امسال (۱۴۴۶ قمری)، ما به دنبال هدف دیگری هستیم: قله روحی و حرکتی که به سادگی به دست نمیآید و رمضان موقعیت ویژهای است که ارزش والای آن تنها باید در چنین طریقی هزینه شود و تنها در این صورت است که خسارتی نخواهد بود. ۲- آنچه در این سال به دنبال آن هستیم در یک کلام واضح و روشن و بدون تعارف عبارت است از «اکتشاف خویشتن»! ۳- ما و همه کسانی که این برنامه را شرکت میکنند، به طور طبیعی، تاکنون برنامههای روحی و خودسازی و حرکتیِ بسیاری را تجربه کرده، بهرههای بسیاری برده و محرومیتهای بسیاری را چشیدهایم؛ اما در این برنامه حتماً به دنبال کاری هستیم، کارستان! ما از وضعیت خود راضی نیستیم... شما یا مانند من در سنین بالایی هستید و وقت زیادی برای تلفکردن ندارید یا در سنین پایینتر هستید و حق تلفکردن عمر خود را ندارید. میدانیم که حرکتها و کارهای قبلی نتایج ارزشمندی داشته و باید شکر این نعمت را به جای گذاشت و هرگز نباید این نعمتها را دستکم گرفت؛ چرا که آنها نعمتهای خاص خداوند بوده که به هر کسی داده نمیشود و با همین نعمتهاست که الان ما اینجا هستیم و لحظهای کمگرفتن آن نعمتها ممکن است باعث محرومیتهای طولانی انسان بشود (آن طور که تجربه آن را بعضی دوستان داشتهاند). اما هر چه که نعمتهای قبلی بالاتر باشد، انتظار از خودمان و وظیفه ما نیز سنگینتر است. ما در این رمضان باید و باید سنگینترین را انتخاب کنیم و با تمام قوا به دنبال آن برویم و هرگز و هرگز به کمتر از آن راضی نشویم و اگر شیطان تردید کرد که مگر شما لیاقت این قله بلند را دارید، باید بگوییم: • ما طمع سفره از صاحب این ضیافت داریم، نه از توان و سرمایه و ظرفیت خود! • کدام میهمان احمقی است که در خانه حاتم طائی غذا از توبره خود بخورد؟! • کدام مجنونی است که وقتی لیلای او راهش دهد، به عقل و صلاحیت خود توجه کند؟! • اینجا که میهمان و بار عامی است که هزاران حاتم به گدایی و هزاران لیلا به مجنونی آمدهاند؛ پس خس بیسروپایی همچو من چرا باید به عقل و تدبیر و توان و صلاحیت خود اکتفا کند؟؟؟... خواجه شیراز میفرماید: من نه آن رندم که تَرکِ شاهد و ساغر کنم، محتسب داند که من این کارها کمتر کنم؛ من که عیبِ توبهکاران کرده باشم بارها، توبه از مِی وقتِ گُل دیوانه باشم گر کنم؛ عشق دردانهست و من غَوّاص و دریا میکده، سر فروبُردم در آن جا تا کجا سر بَرکُنم؛ بازکَش یک دَم عِنان ای تُرکِ شهرآشوبِ من، تا ز اشک و چهره راهت پُر زر و گوهر کنم؛ من که از یاقوت و لَعلِ اشک دارم گنجها، کِی نظر در فیضِ خورشیدِ بلنداختر کنم؛ چون صبا مجموعهٔ گل را به آبِ لطف شست، کجدلم خوان، گر نظر بر صفحهٔ دفتر کنم؛ عهد و پیمانِ فلک را نیست چندان اعتبار، عهد با پیمانه بندم شرط با ساغَر کُنم؛ من که دارم در گدایی گنجِ سلطانی به دست، کِی طمع در گردشِ گردونِ دونپَرور کنم؛ گرچه گَردآلودِ فقرم شرم باد از همتم، گر به آبِ چشمهٔ خورشید دامن تَر کنم؛ عاشقان را گر در آتش میپسندد لطفِ دوست، تنگچشمم گر نظر در چشمهٔ کوثر کنم؛ دوش لعلش عشوهای میداد حافظ را ولی، من نه آنم کز وی این افسانهها باور کنم. ۴- بالاترین هدف و سنگینترین وظیفه چیست؟ «رها شدن از تمام این دور باطل مادی و معنوی و بیرون آمدن از این گرداب طولانی و تمامکردن تمام تلاشهایی که تاکنون فکر میکردیم نجات در آنهاست»! یعنی خود پاک و منزه و خدایی را دیدن و بیاعتنا شدن به هر چیزی که غیر از آن است، یعنی همه چیز را رها کردن، هر چیزی که در این مغز و روح و روان ما داعیه و پرچمی دارد، یعنی آزادی، همان آزادی که اگر برای یک لحظه صورت بگیرد همه چیز حل است، یعنی اینکه: من هیچ چیزی نمیخواهم، اصلا میخواهم که هیچکس نباشم، میخواهم هیچ نخواهم، میخواهم شکستخوردهترین آدم دنیا باشم، میخواهم عریان از تمام اعتقادات و مقدساتی باشم که میدانم همه ساخته من است و مولا علی میفرماید که این وهم و ساخت ذهن توست، میخواهم همه بتهای ذهنی را کنار بزنم، میخواهم هیچ نبینم و هیچ نخواهم و عریان و برهنه از هر چیز و ناچیزی باشم تا همه جهان بیرونی با تمام مادیت و معنویت و ساختهها و مقدسات و نامقدسات را کنار بزنم و... (این چند نقطه آخر را خوب ببینید و به حفظ بسپارید که با آن کارها خواهید داشت!) ۵- این چند نقطه آخر چیست؟ بعد از اينها چه خواهد شد؟ چه اعتقاداتی سربلند میکند؟ چه مقدماتی ساخته میشود؟ چه نورانیتی حاصل میشود؟ مشکل من حل می شود؟ من معنوی میشوم؟ من فلان و فلان میشوم؟ از مشکلات رها میشوم؟ این خدا و اعتقادات را که ترک میکنم، جای آن خدا و اعتقادات بهتر می آید؟ به محض آنکه این سوال را کردید، ناخودآگاه بازگشت کردید به همان دنیای قبلی! بازگشت به خویشتن یعنی ترک همه این دنیاها و ملاکهای آن و همه عادتها و روشها و باورها. تنها در یک صورت بازگشت به خویشتن رخ میدهد: هر بار که سوال از این سه نقطه شد، تمام جوابها و میل جواب و احتمالات آن و تمام پیشرفتهای ناشی از آن را رها کنید و آزاد و وارسته شوید. اگر محکم و استوار باشید، حتی در همین رمضان، مکاشفات و مشاهدات و معارف جدید از درون شما میجوشد. حتما و حتما باید آنها را رها کنید... انواع خیالات و خطورات و تمایلات به ذهن شما هجوم میآورد، همه آنچه که سالها کنار گذاشتهاید را دوباره گرفتار میشوید، افکار و تمایلات و خطورات ذهنی چون لشکر مغول شما را ایلغار میکند، دچار فلاکتی میشوید که به خود لعنت میفرستید که این چه کاری بود به سرخود آوردم -و حتی به صاحب این متن!-. هیچ مشکلی نیست، اگر به سوی کعبه مقصود قدم برمیدارید، سرزنشهای خار مغیلان را باید تحمل کنید، ولی به آن تسلیم نشوید، همچون سیلی آنها میآیند و زندگی شما را نابود میکنند، اما شما کشته نمیشوید. پس به ترک افکار و ترک بعدی و بعدی و بعدی ادامه دهید، آنها به غارت خود ادامه میدهند، شما هم به حیات و بازگشت به خود ادامه دهید و هرگز به دنبال نتیجه -و آن چند نقطه- نباشید و مقاومت خود را از دست ندهید که همه مبارزه را از دست خواهید داد. اما به محض آنکه اولین خیالات یا باورها و افکار را با دست خود میدان دادید -نه آنچه که خودبخود در حال هجوم مغولی است-، از دایره بازگشت به خویشتن خارج شدید. نه تنها افکار و اشیا بلکه بالاترین مشاهدات و معارف و مکاشفات نیز اینگونه است و هر کجا که توجه کردید -توجه اختیاری، نه آنچه بر شما هجوم مغولی میآورد-، همان جا ایستادهاید و تمام شدهاید حتی اگر بهترین معارف باشد یا ضروریترین و حیاتیترین سوال از نتیجه و "بعد از این چه خواهد شد؟" باشد. ۶- اگر این فرایند به درستی و خوبی انجام گیرد و انسان به همان اندازه که میتواند در مقابل این هجوم خواطر و افکار و عقاید و ایدهآلها خود را نبازد و یا با هزار "بهانه و نیرنگ و فریب خویشتن" بعد از برداشتن اولین گامها شروع به "آه و ناله و نفرین خود و دیگران و زندگی و آسمان و زمین" نکند، بلکه در حد وسع خود به همین "زنده ماندن در این سیل بنیانکَن" اکتفا نماید، پس از آن نیز منتظر "نتیجه و هدف و کشف و شهود و مانند آن" نباشد؛ آنگاه اولین مرحله و گام بازگشت به خویشتن رخ میدهد. بازگشت به خویشتنی که از جنس هیچکدام از درکها و احساسات و نوشتهها و درخواستهای قبلی نیست. ۷- اگر فرد در این اولین گام خود ثبات قدم داشته باشد و در حد همین ماه رمضان بتواند خود را نگاه دارد و استمرار خود را قطع نکند و با هزار بهانه و حساب و کتاب از آن دست برندارد، آنگاه میتواند "خود را کشف نماید". این "خود" و خویشتن" از آن جنس گذشته نیست و منبع و مرجعی است که زندگی او را دگرگون میکند. اما این کشف فقط و فقط در حد "دیدن و فهمیدن" است و هنوز تا "استفاده و به کاربری آن" هزاران فرسنگ فاصله دارد. هنوز این خودی که در اثر "جهاد منظم مستمر سی روزه" کشف شده است هیچ قدرت و توانی ندارد و همچون "طفل تازه به دنیا آمده" است که فقط میتوان "او را دید و از او لذت برد" اما تا بزرگ شدن و رسیدن به "سن بلوغ و ایستادن بر پای خود" زمان و تلاش و مراحل عدیدهای در پیش دارد. ۸- آیا این توجه به نفس باید در ماه رمضان و در طول روز صورت بگیرد؟ هرگز و هرگز و هرگز. در بحث خلوت (جلسه ۱۲ رساله عملیه ۴) گفته شد که به هیچوجه نباید تمرکز و خلوت با زندگی روزمره و مشغولیتهای عادی انسان مخلوط شود. حتی نباید زمان آن بسیار و طولانی باشد. در اکثر موارد چند دقیقه منظم مستمر از هر زمان دیگری بهتر است. بنابراین در رمضان زمان مشخصی برای اینکار در نظر گرفته میشود: هنگام استماع قرآن و در دقایقی که حداکثر ۳۰ دقیقه خواهد بود. برای بسیاری از افراد دقایقی از این ۳۰ دقیقه فقط تمرکز رخ میدهد که همان کافی است. ممکن است فقط یک ثانیه رخ دهد که از سر ما هم اضافی است! ممکن است هر چند روز یک بار انسان بتواند تنها لحظهای بازگشت را موفق شود که فتح بزرگی است. ممکن است در طول رمضان فقط یک بار آن هم برای یک لحظه این حالت رخ دهد که این خود دستیافتن به قلهای بلند است و همان برای بعد از رمضان انسان کافی است و خوشا به سعادت آنکه چنین فتحی را توفیق پیدا کرده است! ۹- برنامه قرآن، مانند رمضانهای قبل، بعد از نماز صبح خواهد بود و با توجه به تغییر زمان اذان صبح، ساعت آن نیز تغییر می کند که پیوسته اعلام خواهد شد. اما بر خلاف سالهای قبل و بر خلاف تمام برنامههای قرآنی در آن هیچ ارائه شفاهی یا گفتگوی کتبی صورت نخواهد گرفت و تنها در هنگام استماع قرآن و سکوت بعد از آن به تمرکز و توجه به نفس مشغول خواهیم بود. بعد از اتمام سکوت، دوستان تجربههای خود را به اشتراک خواهند گذاشت. بر خلاف سالهای قبل، ارائه تجربه کتبی ضروری است. دلیل اینکه ارائه شفاهی و یا گفتگوی کتبی حذف شده این است که زمان فضا فقط صرف توجه به نفس شود و هیچ مانعی در مقابل آن نباشد. همچنین عدم ارائه کتبی تجربه تمرکز انجامشده، قابل قبول نیست. ۱۰- اما افراد سوالات خود را در گروه تلگرامی «سؤالات یونسیّه» درج خواهند کرد. گفتگوهای کتبی افراد در این گروه ممنوع است و تنها به طرح سوال خواهند پرداخت. اما گفتگوها در گروه تلگرامی «بازگشت یونس (علیهالسّلام)» آزاد است، به شرط اینکه تنها مباحث مربوط به رمضان انجام شود. ۱۱- مانند سال گذشته، برنامه شبانهای خواهیم داشت پیرامون متنهای قدسی. سال گذشته این متن روایت عقل و جهل بود و هنوز برای امسال برنامه قطعی نشده و دوستان در گروه «بازگشت یونس (علیهالسّلام)» می توانند پیشنهادات خود را ارائه دهند. ۱۲- بیشتر ارائه و گفتگوی شفاهی در بحث شبانه صورت خواهد گرفت و سوالاتی که برای دوستان در برنامه صبح مطرح شده نیز در این برنامه میتواند مورد بحث قرار گیرد اما به شرطی که قبل از اذان ظهر در گروه «سؤالات یونسیّه» درج شود. ۱۳- گروه اسکایپی «حضرت یونس (علیهالسّلام)» محل انجام برنامههای زنده صبح و شام است. شرط عضویت این است که فایل صوتی قبلی و این متن با دقت و تمرکز مورد توجه قرار گیرد. کسانی که این کار را به دقت و تمرکز انجام ندادهاند، شرعاً و اخلاقاً حق حضور در گروه اسکایپی را ندارند. بعد از گوش کردن و قرائت این دو فایل لطفاً به آقای قاسمی یا خانم مسلمی پیام دهید تا شما را عضو نمایند. لطفاً کسی لینک گروه اسکایپی را در اختیار فرد دیگر قرار ندهد اما لینک گروهها و کانال تلگرامی عمومی است و اشتراک آن مشکلی ندارد.
بحث :
آخرین جلسات برگزار شده ؟
28 - چهگونه قرآن بخوانیم؟ (ارائهٔ تجربیات و سؤالات) 1404-08-17