جستجو
ورود کاربران
14 - کهف: ۱-۲۷


✅️اصحاب کهف

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً (کهف:۹)

قرآنی که به قضیه اصحاب کهف اشاره می‌کند، بعد به این نکته می‌پردازد که آنچه رخ داده برای نگاه عادی ما عجیب و غیرقابل باور است؛ اینکه انسانی سیصد و اندی سال بخوابد. قرآن در اینجا یادآوری می‌کند که این امر عجیب نیست، زیرا جهان سرشار از آیات است. آیات، همان نشانه‌هایی هستند که از طریق آن‌ها انسان می‌تواند نگاهی به افق‌های بی‌نهایت بیفکند؛ اشاره‌هایی که انسان را از لاک این‌جهانی و این نشئه بیرون می‌آورد و به او یادآوری می‌کند که ورای این زندان، جای دیگری نیز هست. اصحاب کهف یک نمونه از این آیات‌اند.

در توضیح ماجرای اصحاب کهف، ابتدا این آیه آمده است:

«إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ هَيِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً(کهف:۱۰)

آن‌ها هنگامی که به سمت غار رفتند و در آن‌جا پناه گرفتند، از خدا خواستند که رحمت و هدایت به آنان عطا کند. در پاسخ به این درخواست:

فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَداً(کهف:۱۱)

این از عجایب است که خداوند در جواب درخواست رحمت و هدایت به آن‌ها چ خواب طولانی را عطا کرد.

این نکته‌ای است که باید به آن توجه جدی داشت: آنان نه استراحت خواستند، نه امنیت و نه چیز دیگری. تنها چیزی که خواستند، رحمت و هدایت و رشد بود. اما چرا در پاسخ به این دعا، خواب طولانی به آن‌ها داده شد؟ شاید دلیلش این باشد که انسان به سبب ظرفیت اندک و به‌خاطر تشتت‌‌ها و درگیری‌های زندگی متعارف، تا زمانی که در آن گرفتار است، امکان رسیدن به مرتبه‌ای بالاتر را ندارد. یعنی تا زمانی که در گردش روزمره و گرفتاری‌های این دنیا اسیر است، بهره‌بردن از رحمتی که نازل می‌شود برای او ممکن نیست. اما کسانی که بندگان خاص خدا بودند و خدا می‌خواست رحمتی ویژه بر آن‌ها نازل کند ـ رحمتی که در نوع خود بی‌نظیر است ـ در نتیجه خوابی سیصد ساله یافتند. نمونه‌ای در این سطح دیگر وجود ندارد. و اگرچه قرآن می‌فرماید که آیات بسیارند و این تنها نمونه نیست، اما این شکل از رحمت بی‌نظیر است.
این رحمت بر آنان نازل شد تا از زندگی بیرونی طولانی‌مدت رها شوند و بتوانند چشمشان به برخی حقایق باز شود. گاه همین است: اینکه انسان هیچ کاری نکند، نتیجه‌ای بهتر دارد. بسیاری از خسارت‌ها را خود ما با نیت خیر می‌زنیم؛ با قصد اصلاح، با قصد درست شدن، با قصد ساختن جامعه و تغییر آن، وارد عمل می‌شویم، اما کار را خراب‌تر می‌کنیم.

ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصى‏ لِما لَبِثُوا أَمَداً(کهف:۱۲)

وقتی اینان پس از آن مدت طولانی بیدار شدند، و با خواب توانستند عقل فعالی را که پیوسته در حال تحلیل، گفتگو و نقل است، ساکت کنند. حالا وقت آن بود که برخیزند و نگاهی بیفکنند تا ببینند اوضاع چگونه است.

نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ (کهف:۱۳)

این داستان و این سرگذشتی که برای تو نقل می‌کنیم، یک خوانش حقی است.

درک انسان از جهان و از حوادث آن همواره یکسان نیست؛ به شکل‌های مختلف جلوه می‌کند. همین نگاه است که می‌تواند به انسان کمک کند تا از یک سرگذشت استفاده‌ای نیکو ببرد، یا برعکس، دیدن همین حوادث او را به سویی دیگر و به سطحی پایین‌تر بکشاند. اما این داستانی که ما می‌گوییم، این سرگذشت، خوانشی است حقیقی؛ خوانشی واقعی.

إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدىً (کهف:۱۳)

ایمان و عملی از آن‌ها حاصل شد، و هنگامی که چنین شد، ما نیز هدایتشان را افزایش دادیم:

وَ رَبَطْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ (کهف:۱۴)

نه‌تنها هدایت بر ایشان افزوده شد، بلکه دل‌هایشان را نیز محکم کردیم تا به مرحله‌ای برسند که گفتند:

فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً (کهف:۱۴)

هؤُلاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْ لا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّـهِ كَذِباً(کهف:۱۵)

وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقاً (کهف:۱۶)

وقتی این مراحل برایشان طی شد، به پناهگاهی روی آوردند؛ به همان چیزی که در دسترسشان بود. انسان نیز در زندگی روزمره پیوسته در معرض فراموشی است، به کفر و شرک واداشته می‌شود. ازاین‌رو نخستین جایی که در زندگی او وجود دارد، همان جایی است که می‌تواند مدتی در آن پناه بگیرد تا امکان نزول رحمت خداوند بر او فراهم شود و این آسایش مهیا گردد. این مرحله برای همه انسان‌ها لازم است، به شرط آنکه خودشان گام بردارند. برای هر کسی یک «کهف» وجود دارد. این کهف همیشه مکان خاصی نیست؛ هرچند گاهی مکان هم هست.

حضور انسان در جمعی یا جایی که برای او مفید نیست، ممکن است او را از حرکت باز دارد. برعکس، گاهی یک حرکت می‌تواند انسان را نجات دهد. انسانی که در خانه نشسته و جنبه‌های منفی بر او هجوم می‌آورد، گاه تنها با برخاستن و حرکتی کوچک نجات می‌یابد. پس «کهف» یک نمونه است که برای هر کسی مصادیق خاص خود را دارد.

وقتی انسان این حرکت را انجام داد ـ حداقل حرکتی که در دسترس اوست و برای هر کسی نمونه‌ای دارد ـ آن‌گاه:

وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذا طَلَعَتْ تَزاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذاتَ الْيَمِينِ وَ إِذا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذاتَ الشِّمالِ (کهف:۱۷)

کائنات آغاز به گردشی می‌کنند که مهندسی‌شده است. این گردش به آن فرد در غار خودش یاری می‌رساند:

وَ هُمْ فِي فَجْوَةٍ (کهف:۱۷)

این گردش، با همه عظمت و با وجود دشواری‌ها، دشمنی‌ها و سختی‌ها، به‌گونه‌ای طراحی شده است که به محض آنکه انسان حداقل کاری را که لازم است ـ یعنی رفتن به سوی کهف خویش ـ انجام دهد، همه این نظام در خدمت او قرار می‌گیرد.

ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّـهِ (کهف:۱۷)

این ماجرا صرفاً یک حادثه‌ای نیست که رخ داده باشد و ما آن را برای تو نقل کنیم؛ بلکه برای این است که خوانشی برحق به دست آید. نکته همین است: نشانه را بیابیم.

نتیجه یافتن این نشانه چنین است:

مَنْ يَهْدِ اللَّـهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِداً (کهف:۱۷)

هر کسی در عالم خویش اگر این مسیر را طی کند، به سوی هدایت می‌رود، و اگر نکند، امکان دیگری برای او وجود ندارد. این راه باز است. علاوه بر آن، همان گردش کائنات که آن‌ها را یاری می‌کرد و در آسایش قرار می‌داد

وَ تَحْسَبُهُمْ أَيْقاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ (کهف:۱۸)

وقتی کسی از بیرون نگاه می‌کرد، می‌پنداشت که آنان بیدارند، در حالی‌که خواب بودند.

سپس:

وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْيَمِينِ وَ ذاتَ الشِّمالِ وَ كَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِراراً وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً(کهف:۱۸)

این جلوه بیرونیِ امنیت و آسایش، به دست کائنات برایشان فراهم شد؛ به شرط آنکه تا غار خویش رفته باشند. وقتی انسان این حداقل کار را انجام دهد ـ که خود نیز مقدماتی دارد ـ خداوند لحظه‌ای ایمانی به او عطا می‌کند. همین ایمان، سبب می‌شود خداوند بر هدایتش بیفزاید، او را به معارف بیشتری برساند، و دلش را محکم کند. پس از این مراحل، انسان باید گام دیگری بردارد؛ کار خویش را ادامه دهد. هنگامی که به غار خود رفت، آن آسایش بیرونی، امنیت، و حتی هراسی که در دل دشمنان می‌افتد، برای او فراهم می‌شود. بعد از گذر این دوران طولانی ـ در آن مکان کهف، جایی که افکار زائد انسان به دست خداوند منجمد می‌شود ـ ظرف وجود او به مرتبه‌ای خاص می‌رسد و جهان بیرون نیز آماده می‌شود تا او برخیزد و بیندیشد:

وَ كَذلِكَ بَعَثْناهُمْ لِيَتَساءَلُوا بَيْنَهُمْ (کهف:۱۹)

آنان که برخاستند، میان خود به گفتگو پرداختند. هرچند این گفتگو ضعیف بود و درک اندکی از حقایق داشتند. همان‌طور که اصحاب کهف اینگونه بودند:

قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قالُوا لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ (کهف:۱۹)

در این مذاکره، درباره مدت خواب خویش به خطا افتادند، اما همین گفتگو را کردند. سپس گفتند:

قالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ(کهف:۱۹)

فهمیدند که اطلاعاتشان بسیار ضعیف است. آنگاه به زندگی عادی بازگشتند:

فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّها أَزْكى‏ طَعاماً(کهف:۱۹)

اینجا مانند هر انسان عادی رفتار کردند. نگفتند: خدایا برای ما رزق بفرست، بلکه گفتند: این سکه را بگیر و برو طعامی بخر. در همین حال، مراقبت خداوند همچنان با آنان بود.

أَيُّها أَزْكى‏ طَعاماً(کهف:۱۹)
لْيَتَلَطَّفْ وَ لا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَداً(کهف:۱۹)

وَ كَذلِكَ أَعْثَرْنا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّـهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ لا رَيْبَ فِيها إِذْ يَتَنازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْياناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً (کهف:۲۱)

پس از بیداری و با همان اطلاعات اندک و روند طبیعی زندگی‌شان، مهندسی کائنات بر آن‌ها آشکار شد؛ که وعده خداوند حق است و قیامت شکی در آن نیست.

اما دیگران چه کردند؟ از این نیز عبرت نگرفتند. برخی می‌خواستند این حادثه را پنهان کنند، اما گروهی دیگر آمدند و بر آن مسجد ساختند.

با این‌همه، انسان باز بر همان مسیر خود رفت.

سَيَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَ يَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَيْبِ وَ يَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ ما يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ قَلِيلٌ فَلا تُمارِ فِيهِمْ إِلاَّ مِراءً ظاهِراً وَ لا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً(کهف:۲۲)

انسان چنین است:

با وجود دیدن این همه حادثه، باز هم به گمانه‌زنی مشغول می‌شود، در حالی‌که هیچ اطلاعی ندارد. حرفی می‌زند که در مورد آن هیچ اطلاعی ندارد. همانند کسی است که تیری در تاریکی می‌افکند. در مورد موضوعی که جهل مطلق نسبت به آن دارد اظهار نظر می‌کند.

قُل رَبِّي أَعلَمُ بِعِدَّتِهِم ما يَعلَمُهُم إِلّا قَليلٌ(کهف:۲۲)

به آن‌ها بگو شما که اطلاعی ندارید و یک عده خاصی هستند که به این علوم دسترسی دارند.

فَلا تُمارِ فِيهِمْ إِلاَّ مِراءً ظاهِراً وَ لا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً(کهف:۲۲)

این دو کلمه را به آن‌ها بگو و دیگر ادامه نده؛ چون کسی که وارد این «رَجْم بِالْغَيْبِ» می‌شود قابلیت این را ندارد که کسی با او بحث کند. یعنی با آنان جز به ظاهر سخنی مگو، و هیچ نظر دیگری هم مخواه. برو به سوی کار خویش.

وَ اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتابِ رَبِّكَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً(کهف:۲۷)

این نهایت کار انسان است؛ آنچه در این مسیر از درونش می‌جوشد. هیچ‌چیز جایگزین آن نیست، هیچ پناهی جز این ندارد، و جز این راهی برای او گشوده نیست.


فایل ها :


زندگی و تفکّر در متن قدسی

زندگی و تفکر در متن قدسی برنامه قرآنی جدیدی است که تا حدی با برنامه های قبلی قرآنی متفاوت است و علاوه بر استماع و مخاطبه با قرآن برای طول هفته هم برنامه‌ای را ارائه داده و در جلسه هم علاوه بر اشتراک تجربیات، نوعی تبیین شفاهی هم خواهد بود. برنامه جدید مواجهه با دنیای قرآنی اگرچه ادامه برنامه‌های قبلی است، اما مرتبه کامل‌تر آن بوده و از جهاتی با برنامه‌های قبلی متفاوت است: ۱. طبق روال قبلی برنامه انلاین آن با پخش آیاتی از قرآن مجید آغاز شده و حاضرین با مخاطبه و تکلیم با متن به توجه به نفس می‌پردازند. برای مواجهه با متن قدسی در این استماع مستقیم نیاز به دستور العمل خاصی نیست و دوستانی که تجربه‌های قبلی را دارند بهتر است خود را آزاد گذاشته و در عین غفلت نکردن از خود مسیر روحی را به هر سمتی که حرکت کرد مشاهده نموده و بعد تجربه خود را کتابت نمایند. ۲. طبق روال قبلی، نگارش تجربه‌ها اهمیت بسزایی دارد و نباید از آن غفلت کرد و نباید به هیچ بهانه‌ای آن را ترک نمود مگر موارد خاص که این موارد هم بهتر است با مشورت مورد بررسی قرار گیرد. ۳. افرادی که تجربه‌های قبلی مخاطبه و تکلیم را ندارند بهتر است به موازات این برنامه دستور العمل‌های قبلی را مطالعه نموده ومواردی از جلسات قبلی را تجربه نموده و گزارشی از این تجربه را ارائه داده و احیانا ابهامات و اشکالات خود را برطرف نمایند. ۴. در جلسه ارائه شفاهی صورت خواهد گرفت ولی سوال مکتوب یا شفاهی طرح نخواهد شد. سوالات اعضا می‌تواند در گروه مسائل طرح شده و پس از تجمیع مورد بررسی قرار گفته و موارد لازم در جلسه آنلاین -در انتهای آن- مورد گفتگو قرار گیرد. ۵. تفاوت عمده این دوره از برنامه قرآنی در کاری است که باید در طول هفته صورت گیرد. هر هفته مقدار مشخصی از متن قرانی اعلام شده و پس از استماع و مخاطبه آنلاین لازم است که دوستان در طول هفته در زندگی فکری و عملی خود آن را در نظر داشته و در این تعامل و مواجهه مستقیم با اندیشه و عمل فرد، گوئی "دیالوگ و مذاکره مرتبی بین انسان و متن آیات مربوطه و برداشت‌های روحی انسان" صورت می‌گیرد و نتایج و ثمراتی داشته که این ثمرات ممکن است به صورت سوال در مسائل مطرح شده و یا به صورت تجربه مکتوب در جلسه بعدی گزارش شود. ۶. همراه متن اعلام شده لینک تفسیر و ترجمه وشرح متن مشخص شده نیز برای مراجعه اعلام می‌شود. افراد می‌توانند به این شرح و تفسیر مراجعه نمایند اما نباید گرفتار پژوهش و شرح و تفسیر ذهنی و گرایش‌هایی مانند آن بشوند و سوالات نیز باید ثمره تعامل زیستی انسان با متن باشد نه "سوالات ذهنی قرآن‌پژوهانه". ۷. متن‌ها به ترتیب است و از اول سوره ابراهیم شروع شده و همینطور به ترتیب ادامه پیدا می‌کند.


بحث :


آخرین جلسات برگزار شده ؟
28 - چه‌گونه قرآن بخوانیم؟ (ارائهٔ تجربیات و سؤالات)
1404-08-17
رسالهٔ عملیّه (۶)
27 - مقدّمات و مختصّات «توجّه به نفس»
1404-08-10
رسالهٔ عملیّه (۶)
26 - نکتهٔ محوری انکار (کارگاه)
1404-08-03
رسالهٔ عملیّه (۶)
18 - باب ۲ - فصل ۶ (تقیّه)
1404-08-28
بر آستان خِرَد (۲)
کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب این سایت تنها با کسب مجوز مکتوب امکان پذیر است.
با ما در شبکه های اجتماعی