قرآن آیینهی تمامی جهان و خلقت است. قرآن همهی عالم را در خود جمع کرده و خوانش این جهان در قرآن برای انسان بیان شده است. این خوانش، به دلیل بداهت و فاصلهی شدیدش با زندگی ما، گاهی نامفهوم میشود یا مفاهیمش چنان است که گویی انسان فکر میکند هیچ چیزی برای شنیدن و فهمیدن ندارد، حتی وقتی توضیحات آشکار هستند. این ناشی از تفاوت نگاه ما به جهان با حقیقت آن است. حقیقت جهان همان قرآن است، اما نگاه ما نگاهی متوهمانه و غیرحقیقی است که ما را گرفتار زندانی ذهنی کرده و دریچهای محدود به ما داده است؛ دریچهای که هر چیزی را که از جهان درک میکنیم نامعقول و نادرست جلوه میدهد. وقتی با قرآن مواجه میشویم، یا آن را نامفهوم میبینیم یا مفاهیمش برایمان بدیهی و بیثمر به نظر میرسد. انسان تنها زمانی میتواند قرآن را درست بخواند و با آن ارتباط برقرار کند که خوانش واقعی انجام شود. خوانندهی واقعی قرآن، وجود انسان است و ذهن انسان نیست . این وجود انسانی باید جهان هستی را درست بخواند تا بتواند قرآن را درست ببیند و بخواند. خواندن واقعی همان زندگی انسان است؛ خوانش همان زندگی است.
اگر انسان خوانش خود را تغییر ندهد و تنها بخواهد با قرآن بخواندن بفهمد در جهان چه میگذرد، همه چیز برایش نامفهوم خواهد بود، زیرا پیشتر جهان را به نحوی نادرست خوانده است. خواندن حقیقی همان زندگی است؛ اگر آن را نادرست بخوانیم، وقتی به قرآن میرسیم، هیچ ارتباطی میان این دو وجود ندارد. خوانش حقیقی و کامل برای انسان ممکن نیست، اما اگر جهت مخالفش را پیش نگیریم و نادرست زندگی نکنیم، خوانش جهان و زندگی یکی میشود. همانطور که زندگی میکنیم، جهان را میخوانیم و همانطور که جهان را میخوانیم، زندگی میکنیم. این دو از هم جداشدنی نیستند. نمیتوان زندگی خود را دستنخورده گذاشت و تنها با ذهن خوانش کنیم یا بخواهیم پژوهش کنیم، تحلیل کنیم، یا با کلاسها و جلسات مختلف به درک قرآن برسیم. اگر انسان با وجود و زندگی خود جهان را درست بخواند، استاد واقعی انبیا هستند و در این مسیر میتواند از آنها بهره ببرد. اما اگر انسان پیش از آن بهطور نادرست خوانده باشد، مانند دانشآموزی است که الفبا را غلط آموخته و حالا میخواهد از معلم نادرست یا خانوادهای که به او تعالیم غلط میدهند و یا خودش به صورت سر خود در ذهنش جاگیر کرده؛ این دانشآموز وقتی میهواهد در مدرسه از معلم درس الفبا بیاموزد برایش بسیار سخت و تقریباً غیرممکن میشود. انسان هم در مقابل قرآن به همین شکل است؛ یعنی خوانش او که همان زندگیاش است، باید حداقل تناسبی با حقیقت داشته باشد تا وقتی پیش معلم برتری، که همان قرآن است، میرود، تعلیم او سودمند و مؤثر واقع شود و مفهومی که به دست میآورد، برایش قابل استفاده باشد.
قرآن بیان میکند که زبان ما زبان بیان مثلی و حکایت است و بخشی از این جهان واقعی را به شکل حکایت و مثل برای انسان پررنگ میکند تا فهم آن آسانتر شود. بیان به شکل حکایت و مثال، راهی است برای درک بهتر؛ زیرا اگر انسان بخواهد تحلیل همه عالم را یکجا دریافت کند، توان درک آن را ندارد. در قرآن آمده است: «لَقَدْ صَرَّفْنا فِي هذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ »؛ یعنی برای مردم از هر چیزی، از هر بخش، مثالی بیان کردهایم تا چیزی ناگفته نماند و فهم آن ممکن شود.
«كانَ الْإِنْسانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلاً»
انسان به دلیل محدودیت ظرف وجودی و پر شدن آن از امور نادرست، در بالاترین سطح با مجادله، جر و بحث، حتی با معلم برتری مانند قرآن و انبیاء مواجه میشود. این جدال اکثر، بخشی از حالت طبیعی وجود انسان است و صرفاً نشانه نیت بد نیست؛ بلکه ممکن است کسانی که مواظبت نکنند، به مرور زمان با این جدال و تراوشهای درونی خود به شقاوت و معارضه برسند. انسانهای متوسط و کسانی که در مسیر سلوک قرار میگیرند، نیتشان پاک است و میخواهند حرکت کنند، اما وجودشان گرفتار خوانشی نادرست از جهان است و این باعث بالاترین سطح جدال و مقابله با هر چیزی میشود که میبینند. شدت این جدال بسته به خصلتها و حسرتهای انسانی متفاوت است؛ برخی خصلتها آن جدال را شدیدتر، و برخی کمتر میکنند. همچنین، برخی مشکلات و بنبستها باعث میشود انسان زودتر متوجه شود و به حرکت درست بازگردد.
این کسانی که برای هدایت انسان میآیند(مرسلین)، تنها «مبشّر» و «منذر» هستند؛ یعنی بشارتدهنده و هشداردهندهاند. آنها نمیتوانند در وجود انسان یکباره معجزه کنند. معجزهی آنها این است که انتخاب و تلاش انسان به نتیجه برسد. اگر انسان خودش کوششی نکند، فایدهای ندارد. پیامبر برای ابوسفیان و ابوذر هر دو آمده و آیات مشترکی هم بر هر دو نازل شده، اما تفاوت این دو در پیامبر نیست، در خود آنهاست. کسانی که مجادله میکنند، به نوعی میخواهند حق را بپوشانند و آیات را به تمسخر بگیرند. البته آنها که در مقام شقاوت و دشمنی عملی قرار دارند، یک مرتبه بالاترند. اما حتی ما که در آن مرحله نیستیم، در وجود خود نوعی مقاومت و فرار از حق را تجربه میکنیم.
بالاترین ظلم آن است که نشانه بیاید و انسان از آن روی بگرداند. این حالت، نتیجهی اعمال گذشتهی انسان است که قلب او را سخت میکند و گوشش را چنان میبندد که گویی نمیشنود.
این حالت، مراتب مختلفی دارد. مرتبهی بالای آن مخصوص کسانی است که عملاً در مسیر شقاوتاند. اما در سطحی پایینتر، همهی ما کموبیش آن را تجربه کردهایم. هر کس در زندگی خود دقیق شود و مراقبه داشته باشد، نمونههایی از این را مییابد: بارها سخنی را شنیدهایم اما گویا نشنیدهایم و نفهمیدهایم، تا زمانی که ناگهان میبینیم همان سخن چقدر درست و به نفع ما بوده است؛ هم برای دنیا و هم برای آخرت. انسان وقتی روشن میشود، تعجب میکند که چرا تا این مدت عمل نمیکرده، اما همین بیداری هم باز غنیمت است.
وَ رَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ(کهف:۵۸)
خداوند غفور و رحیم است. هر زمان که برگردید، همان زمان خوب است.
خداوند نمیخواهد به محض خطا فوراً عذاب دهد تا زودتر تمام شود؛ بلکه نگه میدارد، مواظبت میکند، و گاهی تکهتکه مشکلاتی به انسان میدهد تا او بیدار شود. این مشکلات پیاپی نوعی هشدارند، نه مجازات.
وقتی هم مثل ماجرای خضر و موسی علیهالسلام، جایی میرسد که شاگرد نمیتواند ادامه دهد، معلم میگوید: «برو؛ دیگر نمیتوانی.» یعنی تا اینجا به اندازهی کافی تعلیم گرفتهای و حالا باید خودت بنشینی و فکر کنی. این سلب نعمت یا جدا کردن شاگرد از استاد، جنبهی آموزندگی دارد نه جنبهی عذاب. خدا نمیخواهد بگوید «تو دیگر به درد نمیخوری»؛ بلکه میگوید «یک قدم عقب برو تا بیندیشی.» در نهایت، هر چیزی موعدی دارد.
یعنی حتی نابودی و پایان هم وقت مشخصی دارد، و آن وقت وقتی است که دیگر هیچ راهی نمانده باشد و انسان از همهچیز عبور کرده باشد.
تمرین
داستان حضرت موسی و جناب خضر را حتما تا کنون شنیدهاید. اکنون یک بار دیگر آیات مربوطه را در سوره کهف مرور کنید. پس از آن دلنوشتهای نسبت به این موضوع خطاب به هر کس که دوست دارید بنویسید. این دلنوشته میتواند اعتراض، تشکر، نصیحت، سوال، بیان حالات خود، توجه به امر خاص یا هر محتوای دیگر داشته باشد.
⚠️اما از سوالاتی که فقط جنبه کنجکاوی علمی و ذهنی دارد و ارتباطی با زندگی و دل و روح انسان ندارد، خودداری کنید.
تمرین
همانطور که میدانید برنامه های قرانی قبل از این بعد از اذان صبح تشکیل میشد و اکنون ساعت 8 بامداد. لطفا مقایسهای بین این دو زمان و محتوای برنامه و آثار و نتایج آن نموده و نتیجه را در سمات ارسال نمائید.
فایل ها :
زندگی و تفکّر در متن قدسی
زندگی و تفکر در متن قدسی برنامه قرآنی جدیدی است که تا حدی با برنامه های قبلی قرآنی متفاوت است و علاوه بر استماع و مخاطبه با قرآن برای طول هفته هم برنامهای را ارائه داده و در جلسه هم علاوه بر اشتراک تجربیات، نوعی تبیین شفاهی هم خواهد بود. برنامه جدید مواجهه با دنیای قرآنی اگرچه ادامه برنامههای قبلی است، اما مرتبه کاملتر آن بوده و از جهاتی با برنامههای قبلی متفاوت است: ۱. طبق روال قبلی برنامه انلاین آن با پخش آیاتی از قرآن مجید آغاز شده و حاضرین با مخاطبه و تکلیم با متن به توجه به نفس میپردازند. برای مواجهه با متن قدسی در این استماع مستقیم نیاز به دستور العمل خاصی نیست و دوستانی که تجربههای قبلی را دارند بهتر است خود را آزاد گذاشته و در عین غفلت نکردن از خود مسیر روحی را به هر سمتی که حرکت کرد مشاهده نموده و بعد تجربه خود را کتابت نمایند. ۲. طبق روال قبلی، نگارش تجربهها اهمیت بسزایی دارد و نباید از آن غفلت کرد و نباید به هیچ بهانهای آن را ترک نمود مگر موارد خاص که این موارد هم بهتر است با مشورت مورد بررسی قرار گیرد. ۳. افرادی که تجربههای قبلی مخاطبه و تکلیم را ندارند بهتر است به موازات این برنامه دستور العملهای قبلی را مطالعه نموده ومواردی از جلسات قبلی را تجربه نموده و گزارشی از این تجربه را ارائه داده و احیانا ابهامات و اشکالات خود را برطرف نمایند. ۴. در جلسه ارائه شفاهی صورت خواهد گرفت ولی سوال مکتوب یا شفاهی طرح نخواهد شد. سوالات اعضا میتواند در گروه مسائل طرح شده و پس از تجمیع مورد بررسی قرار گفته و موارد لازم در جلسه آنلاین -در انتهای آن- مورد گفتگو قرار گیرد. ۵. تفاوت عمده این دوره از برنامه قرآنی در کاری است که باید در طول هفته صورت گیرد. هر هفته مقدار مشخصی از متن قرانی اعلام شده و پس از استماع و مخاطبه آنلاین لازم است که دوستان در طول هفته در زندگی فکری و عملی خود آن را در نظر داشته و در این تعامل و مواجهه مستقیم با اندیشه و عمل فرد، گوئی "دیالوگ و مذاکره مرتبی بین انسان و متن آیات مربوطه و برداشتهای روحی انسان" صورت میگیرد و نتایج و ثمراتی داشته که این ثمرات ممکن است به صورت سوال در مسائل مطرح شده و یا به صورت تجربه مکتوب در جلسه بعدی گزارش شود. ۶. همراه متن اعلام شده لینک تفسیر و ترجمه وشرح متن مشخص شده نیز برای مراجعه اعلام میشود. افراد میتوانند به این شرح و تفسیر مراجعه نمایند اما نباید گرفتار پژوهش و شرح و تفسیر ذهنی و گرایشهایی مانند آن بشوند و سوالات نیز باید ثمره تعامل زیستی انسان با متن باشد نه "سوالات ذهنی قرآنپژوهانه". ۷. متنها به ترتیب است و از اول سوره ابراهیم شروع شده و همینطور به ترتیب ادامه پیدا میکند.
بحث :
آخرین جلسات برگزار شده ؟
28 - چهگونه قرآن بخوانیم؟ (ارائهٔ تجربیات و سؤالات) 1404-08-17