جستجو
ورود کاربران
18 - رمضان. شب نوزدهم رمضان شب سرنوشت
سرنوشت - مسیر - اضطراب‌نهایی - مناجات‌سرنوشت - مناجات
سرنوشت - مسیر - راه - اضطراب
شب قدر ١٩ رمضان ١٤٠٢
آقاى محمد حسين قدوسى
تمام مشكلاتى كه با كائنات داريم، گله ها و تصوير منفى كه از جهان داريم، با يك نگاه صحيح قابل حل است؛
جهان با تمام وسعتش كه ميليادها سال نورى، قطر دارد، با همه ى ستاره ها و همه ى هستى، براى اين ساخته شده است كه ما به مرتبه و مقام انسانيتمان برسيم. آن كسى كه ما را تا اينجا آورده است تا وطنمان هم مى برد...
اگر نگاه صحيحى داشته باشيم، جهان در خدمت ماست و اگر ما آن را خراب نكنيم، جهان و كائنات زندگى ما را خراب نمى كند. بنا، بر اين نيست كه ما مشكلات جهان را حل كنيم، بلكه اين جهان است كه در خدمت انسان است؛ ابر و باد و مه و خورشيد و فلك ساخته شده اند تا انسان نانى به كف آرد و به غفلت نخورد.
ترديدها، اضطرابها، ياس و اندوه و ناراحتى هايى كه از اين نوع است و ناشى از نگاه غلط به زندگى، خويشتن و جهان است و بدليل حقير دانستن انسان و توجه نكردن به قدرتها و اقتدارش است، قابل حل است.
هر انسانى ميتواند در زندگى خود به سمت اهدافش، تواناييهايش و نيازهايش پيش رود. اين موانع در برابر مسير ما كه بازگشت به انسانيت، مسير وسعت ظرفيت وجودى است، چيزى نيست. اگر از اين مشكلات و موانع داشته باشد، قدرت انسان بسيار فراتر از مشكلات هست و احاطه اش بر اين جهان فراتر است. اگرچه فراز و نشيبهايى دارد و گاهى انسان به ياس و نااميدى مى رسد و چه بسا در مشكلات شخصى، خانوادگى، اقتصادى و سياسى انسان به جايى مى رسد كه احساس مى كند، ديگر راه برون رفتى نيست، اما به زودى و به سرعت اين وضعيت تغيير پيدا مى كند و جهان بسوى تغييرات در حال حركت است.
كائنات در كمك ما هستند، براى رفتن در مسير دانستن، بازگشت به انسانيت و توسعه ى ظرفيت وجودى.
وقتى انسان توجه كرد و متوجه شد كه حقيقت جهان فراتر از اين است و قدرت انسان احاطه بر جهان دارد، يك اضطراب و مشكل بنيادين، بر وجود انسان سايه مى افكند كه آن اضطراب، در اين نشئه قابل حل نيست؛ اضطرابِ اصل وجود انسان و اصل گرفتارى و محدوديت و هبوطش در اين جهان خاكى. اين اضطراب، اضطراب وجودى، حاق ذات، اگزيستانسيال است كه انسان را پيوسته مضطرب مى كند و دغدغه ى او را بدون جواب مى گذارد. انسان از زندانى به زندان ديگر قابل انتقال است، اما اصل زندان وجودى در اين نشئه قابل حل نيست. اين اضطراب، اضطرابى مقدس، پاك، قدسى و آسمانى است و پيوسته انسان را از رسوب كردن در اين زندان باز مى دارد و باعث مى شود كه او به اين زندان خو نكند و اين زندان را وطن خود نداند و در اين منزلگاهى كه بيتوته كرده است، پيوسته نگاهش به بينهايت باشد. راه قدسى به آسمان، همين اضطراب است... انسانى كه در صدد است اين زندان دنيايش را آباد كند و نهايت خود بداند و فراتر از آن چيزى نخواهد، اين اضطراب برايش، اضطراب درد آور بى جواب است. اما انسانيكه مى خواهد به خويشتن نامتناهيش بازگشت كند، در آسمانها پرواز كند، احاطه ى به جهان پيدا كند، در يك نقطه توقف نكند، اين اضطراب حضور در جهان برايش سوخت موتور حركتش مى شود و به اين جهان محدود خو نمى كند و پيوسته حاق وجودش را از اين جهان واقعى بالاتر مى بيند. اين انسان بيتوته اش در يك منزل از صبح صادق گذر نمى كند و بيتوته اش به قصد صبحى مى شود كه بخواهد بلند شود و حركت كند و گاهى حتى شبانگاهان هم رهروى كند، كما اينكه به مولا على (ع) اعتراض مى كردند كه اينهمه سختى را براى چه تحمل مى كنى؟ مى فرمودند: "عند الصباح يُحمد القوم السُّرى".

اين اضطراب با اضطراب بدبينى به جهان متفاوت است؛ اضطرابى كه انسان مى انديشد كه نمى تواند به جايى برسد، نادرست و نامقدس و زمينى است، اما اضطراب نهايى متعالى، آسمانى و قدسى و انسانى است.
اين اضطراب كه در مكاتب جديد هم به آن توجه كرده اند، در مكتب مرحوم آقاى قاضى به طريقه ى احراقيه معروف است. اينكه انسان پيوسته و پيوسته هر حركت، عبادت، اقدام و سلوكى كه مى كند، به هر جا كه مى رسد، در خدمت خودش است؛ خودِ محدودِ توهمى اش. اما وقتى خود واقعى نامحدود، كه فراتر از آسمان و زمين است و با همه ى موجودات متحد است و خداوند از رگ گردن به آن نزديكتر است، را مى خواهد، با آن خودى كه در اثر عبادت به آن مى رسد متفاوت است. وقتى كه توجه به محدوديت كلافه اش مى كند و پيوسته و پيوسته، به اين محدوديت، ضعف و دور خوردن توجه مى كند و اين توجه ادامه پيدا مى كند، به آتش كشيده مى شود. اين آتش او را بسان ققنوس به پرواز در مى آورد. اين طريقه ى احراقيه يا اين اضطراب مقدس يا اين توجه به جهان نامحدود، ابزار حركت ماست به سمت توجه به خويشتن نامتناهى كه متحد با ذات احديت و ذات انبيا و اولياء و امامت و مقام ولايت است. اين اضطراب، مستقيم ما را به آن مقام برتر هدايت مى كند؛ مقام برترى كه در آن همه ى مفاهيم ذكر شده داراى وحدت و منطبق بر هم هستند و تكثرى نيست.
اگرچه طريقه ى احراقيه در مقامات بلند قابل استفاده است اما ما در همين زندگى خويش و بعنوان انسانهاى متوسط الحال هم توانايى استفاده از آن را داريم؛ با توجه به ذات وجودى مان و استفاده از آن و زنده كردن حقيقت اضطراب و احتراق وجودى. در اين صورت است كه با اين شب سرنوشت به انطباق و اتحاد مى رسيم. توجه به اين مقام در صورتى است كه از آن اضطراب هاى نادرست اوليه، نااميدى، ترديدها، خوب و بدها و هرچه كه با مراقبه و محاسبه بدست آورديم، در اين يك شب رها شويم؛ از هر تصور و تفكرى كه ما را مى تواند خوب و بد كند؛ ما چه خوبيم چه بد، در مقابل اين جهان نامتناهى و خدمت كائنات به ما چقدر ارزش و اهميت دارد؟ اگر بدى كرديم در مقابل لطف الهى و در مقابل جهانى كه بسيج شده است تا ما گامى برداريم، چقدر وزن دارد؟ اين خوب و بد در مقابل نگاه انسانى كه بين بندگان خط مى كشد، اهميت دارد، اما در نگاه خداوند در بستر آفرينش، چه بسا سارقى كه از من مالى مى بَرد با منى كه خود را مبرا مى دانم، تفاوتى نداشته باشد و حتى او بالاتر باشد. كسى كه ادعا ندارد و خود را خلافكار مى شمرد، چه بسا از منى كه خود را مبرا مى دانم پيشتر، پاكتر و بهتر باشد و توجه به اين امر، ما را به آن مقام اضطراب بنيادين مى رساند و از آن طريق مى توانيم با شب سرنوشت ارتباطمان را واقعى و حقيقى برقرار كنيم نه صورى و اعتقادى و تصنعى...


فایل ها :


مخاطبه با قرآن (رمضان ۱۴۰۲ شمسی)

مخاطبه با قرآن


بحث :

1 - 1402-01-21 سوال بخش دوم مشاهده فایل ها :
2 - 1402-01-21 سوال - جواب مشاهده فایل ها :

آخرین جلسات برگزار شده ؟
94 - «من» و «حکمت نامتناهی»
1402-12-01
حکمت نامتناهی
93 - نکاتی دربارهٔ مسیر «حکمت نامتناهی»
1402-11-24
حکمت نامتناهی
1 - نقطهٔ شروع
1403-02-15
رسالهٔ عملیّه (۵)
33 - جمع‌بندی
1403-02-08
رسالۀ عملیّه (۴)
کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب این سایت تنها با کسب مجوز مکتوب امکان پذیر است.
با ما در شبکه های اجتماعی