جستجو
ورود کاربران
20 - لیلة‌الرّغائب آرزوها و توانایی‌ها
لیلةالرغائب
لیلةالرغائب
۱- شب جمعه اول رجب را "شب آرزوها" نام‌گذاری کرده‌اند. جدای از اینکه آیا چنین عنوانی مستند است و سوالات دیگری که از بحث ما خارج است، می‌توان گفت که "آرزوهای انسان" و درخواست‌های او از زندگی و اهدافی که دوست دارد به آن دست یابد مساله‌ای اساسی و محوری در زندگی روحی و روانی فرد است. زندگی انسانی و روان او وقتی که از تسلط زندگی روزمره و نیازهای اولیه خارج می‌شود، پیوسته درخواست رسیدن به قله‌هایی از موفقیت مادی و معنوی دارد که بدون آن زندگی برایش بی‌معنی و ملال‌آور است. علاوه بر آنکه پیوسته انسان میزان پیشرفت به سوی این اهداف را می‌سنجد و این سنجش معیاری مهم و اثرگذار در زندگی اوست و هرگز نمی‌تواند از تاثیر پیشرفت‌ها و عقب‌ماندگی‌های خود دور باشد.

۲- اما در نقطه مقابل آرزوهای انسانی، توانایی‌های او قرار دارد. زندگی افراد پیوسته آغشته به محدودیت‌هایی است که ذات محدود انسانی و زندگی این جهانی برای او ایجاد می‌کند و هرگز قابل برداشتن نیست اگرچه می‌تواند کاهش یابد. تضاد و تناقضی که لازمه زندگی ماست و پیوسته گرفتار آن هستیم: از یک سو اهداف و تمایلاتی که گاهی مادی و گاهی معنوی است و در طول زندگی خود در راه آن گام برمی‌داریم و از زحمت‌ها و مشکلات آن باکی نداریم و از موفقیت در راه این اهداف خشنود می‌شویم و از سوی دیگر محدودیت‌هایی که عامل رنج و آزار روحی و روانی ماست و شکست‌ها و ناکامی‌ها را رقم می‌زند.

۳- این تناقض و آثار آن در زندگی مختص مرحله خاصی از زندگی و سیر انسانی نیست و به نظر می‌رسد که هرگز پایان نمی‌یابد اگر چه محتوا و مرتبه و ماهیت آن تغییر می‌کند. به بیان دیگر اینگونه نیست که پس از موفقیت در سیر انسانی و رسیدن به مراتبی از موفقیت، دیگر خبری از این دوگانگی و محدودیت‌های انسان و شکست‌ها و ناکامی‌ها نباشد، بلکه گویی تا وقتی که انسان در این نشئه قرار دارد جدال آرزوها با ناتوانی‌ها و ناکامی‌ها پیوسته برقرار است. تا جایی که در بعضی از ادعیه هم نمونه‌هایی از آن یافت می‌شود مانند آنچه که در دعای ابوحمزه ثمالی است: اللَّهُمَّ إِنِّی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ تَهَیَّأْتُ وَ تَعَبَّأْتُ [تَعَبَّیْتُ‏] وَ قُمْتُ لِلصَّلاةِ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ نَاجَیْتُکَ أَلْقَیْتَ عَلَیَّ نُعَاسا إِذَا أَنَا صَلَّیْتُ وَ سَلَبْتَنِی مُنَاجَاتَکَ إِذَا أَنَا نَاجَیْتُ مَا لِی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ صَلَحَتْ سَرِیرَتِی وَ قَرُبَ مِنْ مَجَالِسِ التَّوَّابِینَ مَجْلِسِی عَرَضَتْ لِی بَلِیَّةٌ أَزَالَتْ قَدَمِی وَ حَالَتْ بَیْنِی وَ بَیْنَ خِدْمَتِکَ، سَیِّدِی لَعَلَّکَ عَنْ بَابِکَ طَرَدْتَنِی وَ عَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُسْتَخِفّا بِحَقِّکَ فَأَقْصَیْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُعْرِضا عَنْکَ فَقَلَیْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ وَجَدْتَنِی فِی مَقَامِ الْکَاذِبِینَ فَرَفَضْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی غَیْرَ شَاکِرٍ لِنَعْمَائِکَ فَحَرَمْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنِی مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی فِی الْغَافِلِینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی آلِفَ مَجَالِسِ الْبَطَّالِینَ فَبَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِی فَبَاعَدْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمِی وَ جَرِیرَتِی کَافَیْتَنِی، أَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیَائِی مِنْکَ جَازَیْتَنِی فَإِنْ عَفَوْتَ یَا رَبِّ فَطَالَمَا عَفَوْتَ عَنِ الْمُذْنِبِینَ قَبْلِی لِأَنَّ کَرَمَکَ أَیْ رَبِّ یَجِلُّ عَنْ مُکَافَاةِ الْمُقَصِّرِینَ؛ خدایا هرگاه به خودگفتم که اکنون آماده ام ومی توانم و برخاستم که نمازی شایسته برپا کنم، سستی بر من افکندی آنگاه که وارد نماز شدم و حال راز گفتن را از من گرفتی آنگاه که با تو به راز و نیاز پرداختم؛ مرا چه شده؟هرگاه گفتم باطنم شایسته شد و به جایگاه بازگشت‌کنندگان به خویشتن نزدیک شدم، گرفتاری برایم حاصل شد که قدمم را از حرکت باز داشت و میان من و حضور در پیشگاه تو فاصله انداخت، سرور من! شاید مرا از ورود به مسیرت رانده‏ای و از رسیدن به حضرتت کنار گذاشته‌ای، یا بی‌اعتنا به افق نامتناهی دیدی پس از پیشگاهت دورم ساختی، یا شاید مرا از آنچه به سوی بی‌نهایت رهنمون می‌کند روی‌گردان دیدی پس امکان آن را از من گرفتی، یا شاید مرا در جایگاه دروغگویان به خود یافتی پس به خود رهایم کردی، یا مرا ناسپاس و بی‌اعتنا به نعمت‌ها یافتی پس از نعمت‌هایت محرومم کردی، یا شاید مرا از همراهی آگاهان غایب یافتی پس دچار خواری‌ام نمودی، یا شاید مرا غافل و بی‌توجه به خود دیدی پس از رحمت و موفقیت مأیوسم نمودی، یا شاید مرا همراه و همنشین بدکاران دیدی پس مرا به آنان واگذاشتی، یا شاید نمی‌خواهی دعایم را بشنوی پس توان دعا کردن را از من گرفتی، یا شاید به اندازه‌ای جرم و جنایت کردم که مجبور به مکافات من شدی، یا شاید چنان بی‌شرمی کردم که مجازاتم نمودی، خدایا اگر این نقایص را بر من نگیری و راه را همچنان برای من باز کنی همانا این پیوسته شیوه و روش توست زیرا تو بسیار بزرگتر از آن هستی که ما را به دلیل تقصیرمان مجازات کنی و از مسیر باز داری...!

۴- در زمانه ما و مخصوصا در جامعه فعلی ما این تناقض شدیدتر و کشنده‌تر است. از سویی غلبه تبلیغات بی‌رویه برای معرفی اسوه‌های فضیلت و انسانیت باعث توجه بیش از پیش نسل‌های جدید به این اهداف و قله‌های ارزشمند انسانی شده و از سوی دیگر کثرت مراجع و منابع بی‌صلاحیت برای رجوع عموم باعث نبودن راهنمایی‌های لازم و افزایش سرگردانی‌ها و گرفتاری‌های مشتاقان گشته و راهنمایی و راهبری انسان‌ها که امری تخصصی است و افراد اندکی امکان آن را دارند تبدیل به کاسبی رایج و موجب کسب درامدهای فراوان و بدون بازده گشته است. خیل مشتاقانی که برای زندگی مادی ومعنوی و سامان دادن ابعاد مختلف زندگی مادی و معنوی خود نیازمند کمک و مساعدت هستند همچنان سرگردان و حیران و با خسارت‌های فراوان به جا مانده اند.

۵- اکنون به بهانه "لیلة‌الرغائب" و بدون ورود به مسائل معضلات اجتماعی و مسائل فراوانی که در این رابطه وجود دارد، سوال اصلی ما در این بحث این است که فرد در این تناقض اساسی چه باید بکند. از یک سو علاقه انسان برای رسیدن و موفقیت در راه اهداف و آرزوهای خود در زندگی دنیایی و آخرتی و از سوی دیگر ناتوانی‌ها و ناکامی‌هایی که تمام زندگی او را در بر گرفته است. از یک سو قصد ندارد این آرزوهای بلند را به کناری بگذارد و از سوی دیگر چگونه باید به سوی آن حرکت کند در حالی که پیوسته گرفتار ناکامی و احساس حقارت و ضعف و ناتوانی در برداشت گامی اساسی به سوی این اهداف است؟

۶- به عنوان راه حل فردی هیچ راهی بهتر از معیار دوگانه "نگاه دور و عمل نزدیک" وجود ندارد. از یک سو در محدوده آمال و آرزوها و نگاهی که انسان به افق‌های نامتناهی می‌اندازد، هر اندازه که نگاه دورتر و بلندتر و کامل‌تر باشد بهتر و کامل‌تر است. اما در مقام اقدام و عمل باید بداند و درک کند که هر راه طولانی و هر هدف دور و هر قله بلند از طریق برداشتن نزدیک‌ترین قدم در کوتاه‌ترین زمان حاصل می‌شود. در حالی که نگاه به افق‌های بلند است اما باید نزدیک ترین جای ممکن را برای ابتدایی‌ترین مرحله اقدام در نظر گرفت و پس از برداشتن اولین قدم به دومین گام اقدام نمود و سپس سومین و چهارمین و ... این مسیر صحیح اقدام است. معیار دوگانه می‌گوید نباید در عمل و اقدام عملی خود را گرفتار نگاه دوردست‌ها نمود و باید همان مسیری را انتخاب نمود که در همین زمان و به سهولت قابل وصول است اما از سوی دیگر با نگاه به دوردست‌ها پس از هر مسیر کوچک قابل وصول به مسیر دیگر پرداخت و سپس با توالی آن‌ها و حفظ استمرار می‌توان به چنان قله‌هایی دست یافت که در تصور نمی‌گنجد.

۷- در جلسه ۷۴ رساله عملیه ۳ -در بندهای ۸ و ۹ و ۱۰- توضیحاتی در مورد برنامه ریزی داده شده است که با بحث ما بی‌ارتباط نیست و دوستان می‌توانند مراجعه نمایند. اما آنچه در اینجا قابل تکرار است اینکه در مسیر عملی انسان و در برنامه‌های مشخصی که در بعضی از ایام- مانند ماه رجب یا اربعین‌های سالانه- می‌گذارد باید برنامه مشخص با گام‌های معین و قابل حصول طراحی کند و علامت طراحی درست این است که فرد در اکثریت قریب به اتفاق آن موفق می‌شود. برنامه‌ای که اکثر یا نیمی از آن به نتیجه نرسیده قبل از آن‌که فرد مشکل داشته باشد -به احتمال زیاد- اشکال در طراحی است. برنامه‌ای باید طراحی شود با محتویات روشن، قابل اقدام و در حیطه توانایی فرد که نتیجه قطعی است و غیر از موارد اندک تخلفی در آن صورت نمی‌گیرد. بنابر این "عمل نزدیک" در معیار دوگانه یعنی "عمل نزدیک، ممکن، قطعی و درمحدوده توانائی فرد" که به صورت طبیعی به نتیجه می‌رسد و موفقیت در آن قطعی است. اگر چنین نیست یعنی معیار "نزدیکی در عمل" جای خود را به "دوری و نادرستی و خارج ا زتوان و مرز مشخص نداشتن برنامه عملی" داده است. همانطور که اگر فرد در نگاه به افق‌های بلند و قله‌های برافراشته جهان ناتوان است و احساس عجز و ناتوانی و عدم اعتماد به نفس می‌کند -به احتمال زیاد- دچار آشفتگی‌های نظری و روحی شده است که یکی از ان‌ها "گرفتاری نگاه به نقطه‌های نزدیک و سختی‌های آن" است.

۸- اگرچه ممکن است در مواردی اجرای برنامه‌های انسانی نیاز به تلاش و کوشش وحتی سختی داشته باشد، اما این سختی در راه هدف غیر از سختی‌هایی است که به دلیل طراحی غلط برنامه بر فرد تحمیل شده است. اکثر سختی‌هایی که ما در زندگی می‌کشیم ناشی از انتخاب اهداف بلند و سخت نیست بلکه ناشی از نگاه نادرست و برنامه نامتناسب و رعایت نکردن قواعد برنامه‌ریزی و خلط بین نگاه و عمل است که به دلیل عدم درک درست "معیار دوگانه" صورت می‌گیرد.

۹- در جلسات دیگر رساله بحث‌هایی انجام شده که نزدیک به این بحث و یا مقدمه ای مفید برای ان و یا تکمیل آن و یا متناسب با قدم‌های بعدی است که دوستان می‌توانند مراجعه نمایند مانند جلسا ۱۶، ۲۱، ۴۱، ۴۲ و ۴۳ رساله عملیه ۱ و نیز جلسات ۴، ۱۳، ۳۴، ۴۸، ۷۴ و ۷۸ رساله عملیه ۳ که دوستان با نگاهی گذرا به عناوین ان و انتخاب مواردی که به نیاز آن‌ها نزدیک تر‌است می‌توانند بعضی موارد را انتخاب نموده و به آن رجوع نمایند.


فایل ها :


رسالۀ عملیّه (۴)

دورۀ چهارم رسالۀ عملیّه


بحث :

1 - 1402-12-15 گفت‌وگو مشاهده فایل ها :

آخرین جلسات برگزار شده ؟
95 - آزمودن دستورالعمل‌های دیالوگ
1402-12-15
حکمت نامتناهی
94 - «من» و «حکمت نامتناهی»
1402-12-01
حکمت نامتناهی
93 - نکاتی دربارهٔ مسیر «حکمت نامتناهی»
1402-11-24
حکمت نامتناهی
1 - نقطهٔ شروع
1403-02-15
رسالهٔ عملیّه (۵)
کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب این سایت تنها با کسب مجوز مکتوب امکان پذیر است.
با ما در شبکه های اجتماعی