رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ
پروردگارا نشانم بده -به من ثابت کن- که چگونه مردگان -همچون من- را زنده میکنی!
۱- اساس این اربعین بر نوشتن یک پروتکل برای خود و برای برنامه روزانه استوار است؛
۲- برنامه یا پروتکل باید به اندازهای ساده و در دسترس بوده که انسان مطمئن باشد که برای این چهل روز از او تخلفی سر نمیزند مگر خیلی اندک. برنامههایی که نیمی از روزها یا نیمی از برنامه در هر روز تخلف میشود ارزشی ندارد.
۳- برنامه در عین سادگی باید مانند یک پروتکل عملی، اهداف و نیتهایی که در این مرحله زمانی به شدت برای انسان مساله است در ان لحاظ شده باشد. توضیح اینکه آرزوها و و درخواستهای انسان ممکن است بسیار طولانی و بلند باشد و نتوان به این زودی به آن رسید اما میتوان مرحله و سهمی از آن را در این دوره زمانی معین کرد که رسیدن به آن منطقی است و در عین حال بند ۲ هم در آن مورد توجه قرار گیرد. یعنی از سویی همه آن چیزی که در این مرحله زمانی مورد درخواست منطقی انسان است در آن گنجانده شده و از سوی دیگر با قدرت و توان انسان و شناختی که از خودش دارد تناسب داشته و فرد بتواند در انجام این پروتکل روی خودش حساب کرده و غیر از موارد نادر، تخلف نکند. پیدا کردن این مرز و تعادل بین این دو عامل مهم است اما نباید دچار وسواس شد و با اندک توجهی باید به این پروتکل رسیده و ان را اجرایی کرد.
۴- همان طور که از نام پروتکل و برنامه اجرایی هویداست ؛ برنامه باید مرز روشنی داشته و به راحتی قابل محاسبه باشد. محتوای مبهم و فرّار و "گرد و لیز" که انسان میتواند در مراقبه و محاسبه آن خود را "دور بزند" ارزشی در این اربعین ندارد. به عنوان مثال اینکه "من ادم خوبی باشم" یا "پیرو اهل بیت باشم" یا "خداپرست باشم" و "اخلاقم خوب باشد و بداخلاقی نکنم" مرزهای مبهمی دارد و فرد میتواند در محاسبه آن دچار ابهام شده و این ابهام مسیر او را از شفافیت دراورد. در مقابل اینکه "این چند کلمه از دهان من خارج نخواهد شد" یا "در مسیر توجه اهل بیت هر روز زیارت امین الله -یا هر زیارت معین دیگر- را با تفکر و تامل میخوانم" یا " روزی نیم ساعت خلوتی که زمان آن حداقل از روز قبل معین است" یا "این افعال خوب معین را هر روز باید انجام بدهم" و مانند آن همچون خطوط رانندگی مرزهای شفاف و روشنی دارد و تعهد یا تخلف انسان در آن معلوم است و قابل خدشه نیست.
۵- از سه بند بالا اینطور باید نتیجهگیری کرد که فرد برای این اربعین خود برنامه یا پروتکلی تنظیم کرده و در آن اعمالی را معین نموده که:
اولا- این اعمال مشخص و معین است و درعین سادگی و شفافیت ابهامی ندارد و مرزهای انجام و عدم انجام آن قابل خدشه نیست؛
ثانیا- مطمئن است در این اربعین انجام میدهد و غیر از موارد نادر تخلفی صورت نمیگیرد؛
ثالثا- انجام این افعال جهش جدی در جهت خواستهها و اهداف بلند او ایجاد میکند.
۶- محتوای این پروتکل از دو یا سه قسمت باید تشکیل شده و به تناسب افراد مختلف متفاوت است که توضیح آن در ذیل میآید:
*قسمت اول- کار عملی و بدنی که نباید انجام دهد. این قسمت عملی است که فرد ترک میکند و مرز تعیین شده در بند ۳ و تعادل بین دوعامل بند ۲ و بند ۳ باید در آن رعایت شود. یعنی از یک سو باید در حدی از سهولت باشد که اطمینان فرد برای انجام بدون تخلف آن برقرار باشد و از سوی دیگر با ترک این فعل بدنی احساس اینکه کاری انجام داده و قدمی جدی در این اربعین برای اهداف خود برداشته برای فرد ایجاد شود. بنابراین کار سختی که انجام آن بعضی روزها فقط صورت میگیرد و در بعضی دیگر تخلف میشود ارزشی ندارد. همچنین کار بیارزشی که به فرد احساس امیدی نمیدهد و تغییری در وضعیت او ایجاد نمیکند نیز بیارزش است. ترک کاری که حتما صورت میگیرد و قدمی جدی برای خواستههای اوست. روشن است که شفافیت و مرزهای مشخص که در بند ۴ مطرح شد نیز باید وجود داشته باشد.
۷- *قسمت دوم- کار عملی که باید انجام دهد و طبق توضیحات بالا باید انتخاب شود.
۸- قسمت سوم دارای محتوای فکری و روحی است اما برای کسانی مناسب است که اکثر روز خود را با امور غیر روحی و باید و نباید بدنی که در بالا ذکر شد می توانند کرده و نیروی خود را بر ان بگذارند. اما برای کسانی که در طول روز پیوسته گرفتار اندیشهورزی در مورد خود هستند و ذهن آنان از امور روحی خارج نشده و در این امر افراط میکنند مناسب نیست. درواقع فردی که دچار افراط در امور روحی و توجه به آن است بهتر است در "باید" های خود جداشدن و ترک امور روحی را در برنامه خود بگنجاند.
۹- اما کسانی که این افراط را ندارند یا در ترک و گذر از این افراط در طول روز موفق هستند میتوانند این محتوای روحی و تامل در آن را در برنامه خود بگنجانند به شرطی که توجه به این امر در محدوده مشخصی در طول روز صورت بگیرد و با مشخصات زیر:
اولا- این محتوای فکری بیشتر بر تامل و توجه استوار است و فرد به خود و حرکت روحی خود توجه نموده و در آن تامل مینماید و از طریق تفکر وجودی (جلسه ۸۲ رساله عملیه ۳) به سیر روحی میپردازد.
ثانیا- این بخشی از سیر روحی فرد است و باید در مسیر آن باشد. در واقع فرد به خود مینگرد و در اصلاح خود میکوشد و همان کاری میکند که در راستای اهداف و برنامههای روحی اوست و این با هدف و برنامه معین صورت میگیرد و مهمترین بخش از وجود خود و یا مهمترین نقصها و یا حساسترین اهداف خود را در نظر میگیرد ولی به شرط آن که آن را عملیاتی کرده و آن بخشی را در نظر بگیرد که در این مرحله قابل وصول است.
ثالثا- تکرار این نکته ضروری است که این بخش از برنامه نباید چون چاشنی تمام برنامهها در طول روز یا چون آفتی برای اندیشه در تمام اوقات و یا چون مشغولیت دائم و نیمهدائم انسان درآید که در این صورت بسیار مضر است. برنامه باید در زمان مشخص و با نظم بوده و در طول روز فرد به برنامه های عملی خود بپردازد.
رابعا- اهمیت استمرار در این قسمت، بدون استمرار هیچ نتیجهای عاید انسان نخواهد شد. اما استمرار در اینجا محتوایی است و نه شکلی و زمانی. یعنی محتوای این توجه و مشاهده باید همچون مطالب یک مقاله و یک مشاهده آزمایشگاهی به دنبال هم و همه آنها در طول این چهل روز همچون اجزای یک کل با هم مربوط باشند. مشاهدات و توجهات و کشفیاتی که هر روز به یک سو میدود و هر زمان چیزی را کشف میکند که به مطلب روز قبل مربوط نیست؛ نه تنها ارزشی ندارد بلکه میتواند باعث عقبگرد انسان نیز بگردد.
۱۰- یکی از بهترین حیطهها برای بایدها و نبایدهای بدنی (قسمت های اول ودوم برنامه که در بندهای ۶ و ۷ توضیح داده شد) خوراک و خوردن و آشامیدن انسان است. برای کسانی که این محدوده باز است هیچ چیز بهتر از آن نیست اما باید توجه داشته باشند که:
اولا- مراقبه در خوراک و خوردن و آشامیدن در ظاهر جسم انسان و چاقی و لاغری او موثر است اما به شرطی که فرد به انگیزه ظاهر و به دنبال تقلید از شرایط اجتماعی نباشد. باید انگیزه فرد هماهنگ کردن خوراک و خوردن و آشامیدن خود با وظایف انسانی خود باشد که البته در ظاهر او نیز تاثیر خواهد گذاشت. اما اگر عکس این باشد و به این انگیزه که فقط ظاهر خود را تغییر دهد و طبق آنچه که مرسوم است و به تقلید جامعه به این کار بپردازد هیچ موفقیت روحی نصیب او نخواهد شد. اگر فرد مستقیما به دنبال ظاهر و تناسب اندام باشد و خود را با ظواهر سلوکی و روحی فریب ندهد هیچ مشکلی نخواهد بود اما اگر در ظاهر صحبت از سلوک روحی کند ولی در واقع به دنبال یک امر ظاهری باشد، از هر دو اینها باز میماند.
ثانیا- در افعالی که قرار است ترک شود باید غذاها و خوراک بیهوده را گنجاند. محدوده ترک هم از جهت کیفیت و هم از جهت کمیت میتواند برنامهریزی شود: چیزهایی که نباید خورده شود و مقدار غذای انسان. روشن است که آنچه که در بندهای ۲ تا ۵ گفته شد باید رعایت شود.
ثالثا- در مورد خوراک، "آنچه که باید صورت بگیرد" به مراتب مهمتر است اگرچه بدون ترک بعضی از خوراکیها نمیتوان به آن رسید. مهمترین دستورالعمل اجرایی -برای طالبان آن- تمرکز در خوراک است. هرچه این تمرکز در خوراک شدیدتر باشد نتیجه آن بیشتر است. تمرکز در اینجا به این معنی است که دو عمل روحی به خوبی انجام شود:
اول اینکه هنگام خوراک تمامی توجه انسان به خوراک باشد و به غذائی که در حال صرف آن است گویی که در جهان چیز غیر از این وجود ندارد و تمامی وجود انسان متمرکز در این ماده غذایی و فعل خوردن است؛
دوم اینکه با تانی و تامل و توجه کافی صورت بگیرد تا انسان در خوراکی خود عمیق شود گویی که در ان فرو میرود! هرچه این تأنی و تامل بیشتر باشد نتیجه قویتر است. بعضی از موارد میتواند به این امر کمک کند مثلا جویدن بیشتر هر لقمه و یا نوشیدن به صورت جرعه جرعه و ترک کار و ندیدن فیلم وسریال و چک نکردن گوشی هنگام خوراک و دستوراتی از این قبیل.
۱۱- دوستان میتوانند از فردا -پنجشنبه- برنامه اربعین خود را شروع نمایند تا قبل از رمضان به اتمام رسیده و برای رمضان برنامه مجزائی داشته باشند. روشن است که ابهامات و سوالاتی برای شروع پیش میآید که نباید مزاحم شروع شود. میتوان برنامه را در همان حدی که معلوم است شروع نمود و مابقی در جلسه روز شنبه و یا به صورتهای دیگر مورد گفتگو قرار گیرد. همچنین در مورد خوراک و ۷ برنامههای غذایی و شیوه خوردن و آشامیدن و ارتباط اآن با مسائل روحی و حرکت انسان در جلسه بعدی گفتگو خواهیم کرد.